جزئیات مقاله

تحقيقات كشاورزي و انتقال تكنولوژي به جوامع روستايي در كشورهاي: مركز و شرق اروپا، مشترك المنافع اتحاد شوروي سابق و ديگر كشورهاي در حال گذار

انتشارات فائو؛ نويسنده: كال دوزمال، رئيس هيئت مديره موسسه مبادله بذر لهستان

ترجمه و تدوین: جعفر مسجدی، دانش آموخته دانشگاههای ایالتی کالیفرنیا و نوادا

 

.

1- اهميت استراتژيك تحقيقات كشاورزي

نقش تحقيقات كشاورزي و انتقال تكنولوژي به جوامع روستايي در مركز و شرق اروپا و همينطور كشورهاي در حال گذراز اهميت حاد كشاورزي در كل اقتصاد و زیربنای منابع آنان نشئط گرفته است. كلأ سهم مجتمعهاي كشت و صنعت بزرگ 25 الي 50 درصد توليد ناخالص داخلي و 30 الي 40 درصد اشتغال اين كشورها مي باشد. جمعيت كل كشورهاي در حال گذار بالاي 400 ميليون نفر است كه جمعيت روستايي آنان حدود 33 درصد بوده و كشت و صنعتها بالاي 32 ميليون نفر پرسنل دارند. فقط كشورهاي جمهوري چك، اسلواكي و اسلووني پارامترهاي نزديك به اتحاديه اروپا دارند، به صورتيكه سهم كشت و صنعتها از توليد ناخالص داخلي 1/7 درصد و اشتغال 5.1 درصد مي باشد (جدول 1).

غلات مهمترين محصول اين كشورها مي باشد، لذا مقياس خوبي براي قابليت توليد محصول بوده و 42 الي 60 درصد مناطق قابل كشت را اشغال مي نمايد.  در همين زمينه، گندم به عنوان محصول مهم، در 25 الي 50 درصد كل مناطق تحت كشت غلات كاشته مي شود.

عمومآ 16 كشور در كل وارد كننده محصولات كشاورزي و 8 كشور ديگر در كل صادر كننده هستند (جدول 2). هر چند كشاورزي در اين مناطق قابليت بالايي براي صادرات داشته و اهميت زيادي براي جايگزيني واردات دارد. در حال حاضر، منابع كشاورزي در اين كشورها با كارايي لازم استفاده نمي شود. تحقيقات كشاورزي اهميت بسياري براي افزايش توليد و تأثير روي بخش كشاورزي و تبديل كشورهاي در حال گذار به اقتصادهاي بازار دارد. ماهيتأ اين حالت دراز مدت است ولي نبايد به عنوان بهانه براي غير فعال بودن يا كم اهميت بودن تلقي شود. قابليت تحقيقات كشاورزي يك منبع استراتژيك است كه از منظرهاي مختلف قابل توجيه مي باشد.

مقالات متعدد در باره اقتصاد كشاورزي نشانگر اين است كه سرمايه گذاري روي تحقيق كشاورزي سود زيادي در بر خواهد داشت. براي بخش دولتي تحقيقات كشاورزي، نرخ برگشت براي كشورهاي در حال توسعه 48 درصد و 80 درصد براي كشورهاي در حال توسعه بوده است. ولي اندازه نرخ برگشت يك محصول با محصول ديگر، بين بخشها (محصولات كشاورزي در مقایسه با دام زنده) يا كل توليد كشاورزي و بين يك كشور و كشور ديگر متفاوت است. نرخ برگشت سرمايه گذاري روي تحقيق از 22 الي 42 درصد سيب زميني در پرو و 19 درصد ذرت در امريكاي جنوبي متفاوت است (جدول 3). ماهيت تكنولوژي كشاورزي، سطح توليد كشاورزي و مناسب بودن سياستگذاري كشاورزي تأثير زيادي روي نرخ بازگشت سرمايه گذاري تحقيقات كشاورزي دارد. مدیریت تحقیق آگاه و محتاطانه و سرمایه گذاری عمومی حیاتی می باشند و می بایست در داخل چهارچوب قید و بندهای تعریف شده توسط سیاستها و منابع ملی رخ دهد.

 

نرخ مثبت و بالاتر بازگشت سرمایه بدین معنی است که روند مزایای اجتماعی تحقیق بالاتر از هزینه در یک افق برنامه ریزی برای چند سال می باشد. هزینه های این سرمایه گذاری بازپرداخت می شوند، زیرا اقتصاد در نتیجه کاهش هزینه های غذا و فیبر رشد می کند که مزایای آن برای هر دو مصرف کننده و تولید کننده می باشد، و جابجایی فیزیکی و انسانی سرمایه برای استفاده های بالاتر و بهتر را در پی داشته، و باعث افزایش فعالیتهای اقتصادی شامل دادوستد خواهد شد.

.

حمایت عمومی از تحقیقات کشاورزی میتواند همینطور اقدام مهمی برای افزایش رقابت پذیری بخش کشاورزی ملی شود، که یا از طریق سرمایه گذاری مستقیم عمومی یا از طریق فعالیتهای عمومی برای حمایت از تحقیق عمومی می باشد. به صورت عملیاتی، افزایش رقابت پذیری بدین مفهوم است که بخش کشاورزی بهتر قادر است که محصولات را در خارج بفروشد یا جایگزین برای محصولاتی که وارد می شود تولید نماید.

امنیت غذایی برای کشورهای در حال گذار از دو جنبه مهم می باشد. اول اینکه کشورهای در حال گذار مسیر طولانی به جلو را طی می کنند تا پتانسیل هدر دادن در تولید کشاورزی و مواجه با نیاز غذایی آینده، در افزایش بهره وری و کیفیت در فرآوری کشاورزی و توزیع را متوجه شود. دوم اینکه نیاز مهم داخلی برای امنیت غذایی وجود دارد. گذار به جامعه دمکراتیک و مدنی به صورت چشمگیری توسط قیمت گوشت و نان تحت تأثیر قرار می گیرد. تحقیق کشاورزی نقش مهمی در بهبود تولید، افزایش رقابت پذیری و استاندارد زندگی در مناطق روستایی و مردم شهرها و همینطور حمایت از دمکراتیزه کردن را ایفا می نماید، لذا می بایست الویت سرمایه گذاری باشد. 

.

.

2-تحقیق و توسعه کشاورزی

اندازه سرمايه گذاري در تحقيق و توسعه در كشورهاي در حال گذار بسيار كمتر از متوسط اتحاديه اروپا مي باشد: در لهستان 7 برابر كمتر و در جمهوري چك 3 برابر كمتر می باشد. سرمايه گذاري روي تحقيق به عنوان سهم آن در درآمد متوسط داخلي بسيار كمتر از آن چيزي است كه در اتحادي اروپا شاهد هستيم (%1.84): در لهستان 76/.%، مجارستان 66/.% و در جمهوري چك 1/07% مي باشد. هزينه اين تحقيقات در وهله اول توسط بودجه دولتي پرداخت مي شود كه از خصيصه هاي كشورهاي كمتر توسعه يافته است (برخلاف كشورهاي صنعتي، كه از منابع غير از خزانه دولت پرداخت مي شود).

بیشتر هزینه ها در تحقیق و توسعه برای علوم بیولوژیک و مهندسی  شامل دسیپلین کشاورزی می باشند. مجارستان 82.6%، لهستان 94% و جمهوری چک 95.8% بودجه ها را به این بخش تخصیص دادند. در لهستان و مجارستان بیشتر روی تحقیق ابتدایی مصرف می شود، با فقط 66.7% روی تحقیق و توسعه کاربردی که پایینترین میزان در میان کشورهای OECD می باشد. جمهوری چک بیش از 83% را روی این بخش تخصیص داد، که مشابه ایالات متحده با میزان 83.5% می باشد. تحقیق و توسعه کاربردی در لهستان عمدتأ از طریق موسسات آموزش عالی (43%) و واحدهای تحقیق و توسعه تخصصی (83%) انجام می شود.

موثر بودن تحقیق در برزشناسی در دوره 1995 الی 1999 توسط تعداد انتشارات و نقل قولها در شاخص ذکر علمی ارزیابی می شود، که برای جمهوری چک (369) و مجارستان (359)  نسبتأ زیاد بود، و برای لهستان (139) و اسلواکی (132) پایینتر بود. این بیانگر به ترتیب 1.36-1.32% و 0.51-0.48% اینگونه انتشارات در دنیا می باشد. انتشارات دیگر کشورهای منطقه فقط چند فقره و یا صفر بود. در این دوره، به طور متوسط، کشورهای اتحادیه اروپا هر کدام 465 مقاله منتشر نمودند، که 1.71% کل انتشارات بود. فاکتور تأثیرگذاری مرتبط نشان می دهد که کیفیت این مقالات به نظر برای مقالات لهستانی بالاتر است (0.73)، و برای جمهوری چک، مجارستان و اسلواکی (به ترتیب: 0.51، 0.43 و 0.36) بود؛ در اتحادیه اروپا این میزان 1.34 بود (جدول 4).

یک دلیل مهم برای تأخیر در تحقیق کشاورزی در کشورهای در حال گذار ساختار بیمورد بخش علوم کشاورزی بود، که عمومأ بین سه سازمان مستقل تقسیم می شد: موسسات آموزش کشاورزی، با تعداد زیاد استاد؛ واحدهای علمی آکادمی های علوم؛ و واحدهای تخصصی تحقیق و توسعه. این منجر به مشکلات در استفاده بهینه از پتانسیل موجود در تحقیق، و ایجاد گروههای بزرگ و چند دسیپلینی تحقیق شد، که باعث هدر دادن منابع محدود تحقیق گردید.

.

موسسات آموزشي كشاورزي، به خصوص در كشورهاي شوروي سابق، مردم را براي كار در آكادمي هاي علمي، واحدهاي تحقيق و توسعه و واحدهاي كشاورزي آماده مي كردند. متأسفانه ارتباط بين علوم كشاورزي و تحصيلات خيلي ضعيف بود. مهمترين دليل هم ساختارهاي مجزا و ارتباط ضعيف با رهبري آنان بود، هر چند اهداف اين سه ساختار با هم تداخل داشت. موسسات آموزشي عمدتأ متخصصان معادل فوق ليسانس آماده مي كرد. ولي در سه ساختار توصيف شده كارشناسان معادل دكترا، به خصوص در اتحاد شوروي سابق از طريق موسسات تحقيقاتي تربيت مي كردند. به طور معمول، دانشجويان نخبه فوق ليسانس، در همان موسسات آموزشي به عنوان استاديار استفاده مي شدند. ولي براي ارتقا نياز به دكترا بود. كسب دكترا نيز از طريق انتخاب يا ورود به دوره سه ساله دكترا در يكي از موسسات تحقيقاتي و يا از طريق آموزش از راه دور و ادامه تدريس بود. لذا برخي از استادان در معرض محيط تحقيقاتي در موسسات تحقيقاتي بودند ولي بقيه نبودند.

بيشتر موقعيتهاي تدريس فقط بين ده الي بيست درصد زمان براي تحقيق اجازه مي دادند. چون امكانات تحقيق در موسسات آموزشي نسبت به واحدهاي تحقيق آكادميهاي علمي و واحدهاي تخصصي تحقيق و توسعه در سطح پايينتري بودند، لذا سطح علمي استادان بسيار پايينتر از دانشمندان موسسات تحقيقاتي بودند. فقط دانشگاههاي نخبه مثل دانشگاه مسكو و لنينگراد (حال با نام سنت پيترزبورگ) سطح بالاي تحقيق را براي استفاده دانشجويان حفظ كرده بودند. در مواقع بسيار نادر از استادان براي ايراد سخنراني براي دانشجويان و يا پست هاي نيمه وقت تدريس استفاده مي شد.

جامعه علمي نقش كمي در كشورهاي در حال گذار بازي مي كرد (بر خلاف وضعيت در اروپاي غربي). به طور مثال فعاليت جامعه ژنتيك شناسان و پرورش دهندگان بذر اتحاد شوروي سابق، به هماهنگي جلساتي كه هر چهار تا پنج سال يكبار برگزار مي شد، و انتشار موارد انجام شده، محدود مي شد. لذا انتشارات مستمر و يا ارتباطات بين اعضا و يا ارتباط رسمي بين جوامع و آكادمي ها وجود نداشت.

در سطح بين المللي، الويت همكاري با كشورهاي سوسياليست ديگر بود. در اين راستا چند مكانيزم براي همكاري وجود داشت. اول، يكي از مهمترين مكانيزم ها ايجاد برنامه تحقيق مشترك براي حل مشكلات مشترك بود. براي مثال يكي از برنامه هاي موفق كه روي پرورش گندم زمستانه تمركز كرد، پرورش دهندگان گياه از كشورهاي روسيه، اكراين، مجارستان، روماني، بلغارستان و ديگر كشورها را دور هم جمع كرد. دوم، همكاري در سطح واحد تحقيق و توسعه مورد تشويق قرار گرفت. اين هر دو فعاليتهاي مشترك تحقيق و مبادله دانشمندان را نيز شامل  مي شد. به نظر مي رسد همكاري و هماهنگي تحقيق كشاورزي در اين سطح بهتر از سطح ملي انجام مي گرفت.

رابطه با جامعه علمي كشورهاي غربي در حالت انزوا قرار داشت. اين انزوا توسط دو فاكتور مهم تعيين مي گرديد: 1) نبودن تبحر در زبان خارجي و 2) مراوده بسيار محدود مردم (به دليل مسائل سياسي). دانشمندان بسيار كمي درخارج ازكشور آموزش مي ديدند. انزواي فيزيكي ازغرب مبادله اطلاعات راتحت تأثير قرار نداد. مجلات بين المللي مهم علمي توسط كتابخانه هاي مركزي دريافت و در اختيار دانشمندان قرار مي گرفت. اين مجلات همينطور عمدتأ در روسيه خلاصه شده و ماهيانه منتشر مي شدند.

الويت بندي، آنطوريكه در غرب رايج است و مشاوره برای همكاري ذينفعان است، در جوامع علمي كشاورزي كشورهاي اتحاد شوروي وجود نداشت و اين جوامع با آن آشنايي نداشتند. روند الويت بندي سياسي (كه قابل حدس است) از بالا به پايين بود. احزاب كمونيست دستور عمومي براي توسعه اجتماعي صادر مي نمودند. اينكه اين تصميم گيريها، بر اساس يافته هاي علمي و يا جاه طلبي شخصي رهبري بودند، قابل بررسي مي باشد. جامعه علمي بسيار مورد مشاوره قرار مي گرفتند ولي هميشه به آنان گوش نمي دادند.

مکانیزم تغییر شکل الویتهای کلی که توسط دولت تعیین شده بود، به الویتهای برنامه های خاص تحقیقات را به سختی می توان توصیف نمود. برخی مقررات دولتی الویتها را تعیین می نمودند. برای مثال، در صورت پرورش گیاه، اگر وزارت کشاورزی تصمیم می گرفت واریته هایی که در مقابل بیماریها مقاوم هستند را قبول ننماید، پرورش دهنده واریته مجبور بود تأکید پرورش واریته برای مقاومت در برابر عامل بیماریزا را انجام دهد. ولی فاکتور مهم در تغییر الویت، منابع مالی انتخابی برای سازمانها و برنامه های درگیر بود.

شناسايي مشتری و مشاركت، با آن مفهوم مديريت غربي، در كشورهاي در حال گذار وجود نداشت. يكساني موسسات كشاورزي در آن كشورها اجازه برخورد متفاوت را نمي داد. آنان در روشهاي كشاورزي و سطح كشاورزي يكسان بودند. در حال حاضر شرایط به صورت واضحی تغییر کرده است. هر برنامه تحقيقاتي مي بايست يك برنامه با جزئيات كه نشان دهد: چه قرار است انجام شود، خروجي قابل انتظار چيست، تأثير خروجي روي توليد كنندگان چه خواهد بود و چه منابعي براي اجراي اهداف لازم است ارائه نمايد. معهذا در گذشته معيار يكسان براي قضاوت در باره نتيجه كار تحقيقاتي وجود نداشت و بيشتر مواقع اصلأ هيچ معياري وجود نداشت. به طور مثال، يك برنامه پرورش گياه كه براي سالها هيچ واريته اي معرفي نكرد، مثل برنامه ديگري كه موفقيت آميز بود مشمول منابع مالي مي شد. برخي مسئولان نمودارهاي توليد يك منطقه را براي تأثيرات برنامه تحقيقاتي استفاده مي كردند ولي ادارات فقط با گزارشات رسمي معمولي راضي مي شدند. يك سيستم رسمي ارزيابي برنامه تحقيقاتي كه قابل اعمال به موسسات تحقيقاتي باشد وجود نداشت.

بعد از سقوط اتحاد شوروي، سيستم جديد تحقيقات در كشورهاي تازه تأسيس شروع به توسعه كرد. در بيشتر آنها البته سيستم كلأ مثل زمان تأسيس باقي ماند. جدايي بين تحقيقات كشاورزي و آموزش خيلي كم تغيير كرده است. در نتيجه كم شدن منابع مالي باعث شده برخي موسسات دچار تقليل 50 تا 70 درصدي پرسنل در سال 1997 در مقايسه با 1990 شوند. نتيجه چند سال اول فعاليتهاي موسسات تحقيقاتي جديد را مي شود به ضعيف ترين نقطه اعمال نتيجه گرايي در تحقيقات خلاصه نمود. سرویسهای ترویج فاقد منابع مالی برای معرفی محصولات جدید می باشند. در همین حال، تولیدکنندگان به لحاظ اقتصادی ضعیف بوده و قادر نیستند هزینه اضافه برای توسعه تکنولوژی جدید را بپردازند.

بسیاری کشورها، در حال حاضر چهارچوب برای بهبود سیستم تحقیق و ترویج برای حمایت از توسعه مجتمع های کشت و صنعت را ایجاد نموده اند. این مفاهیم الویتهای تحقیق، مکانیزمهای برنامه ریزی، منابع مالی، مدیریت و اجرای نتیایج تحقیق را تعیین نموده اند. نیاز تغییر ساختار و بهینه سازی شبکه تحقیق هم ابراز شده است. در زمان تهیه این مقاله، اطلاعات موجود نشان می دهد در کشورهای عضو اتحاد شوروی سابق، 363 نهاد تحقیقاتی که در آنان 30913 دانشمند شاغل بودند وجود داشت. بیشترین تعداد نهادهای تحقیقاتی در روسیه (203 با تعداد 17000 دانشمند)، در اکراین (51 با تعداد 7000دانشمند) و در قزاقستان (29 واحد با تعداد کارکنان 1900 نفر) واقع بودند. تعداد دانشمندان به ازاء 1000 هکتار زمین کشاورزی از 0.05 در قزاقستان، 0.13 در روسیه، 0.22 در اکراین تا به میزان 1.03 در ارمنستان و 1.13 گرجستان متفاوت بودند.

لهستان دارای 37 موسسه آموزش عالی و تحقیقاتی با 4000 دانشمند در استخدام خود است که برابر با 0.29 دانشمند به ازای هر 1000 هکتار زمین کشاورزی می باشد. ارزیابی همکاری چند واحد تحقیقاتی در لهستان در سالهای 1990 تا 1997، بر اساس تعداد مقالات منتشر شده، نشان داد که از بین 259 مقاله که بیش از یک موسسه نوشته شد، فقط 4 فقره توسط همکاری با یک واحد صنعتی تهیه شده بود، و هیچ مقاله ای با همکاری مراکز تکمیلی یا اتحادیه کشاورزان تهیه نگردید. این موضوع بیانگر نبود حرکت جریان نتایج، از تحقیقات به عملیات کشاورزی می باشد. تحقیقات کشاورزی در بیشتر موارد به نظر کارهای تکراری و انطباقی می آمد، لذا باعث می شد موفقیتهای واقعی مبهم شوند، بدین صورت که مقاله ای به نظر یک مقاله اوریجینال چشمگیر در حد جهانی می آمد.

2- 1تحقيقات ژنتيك و برنامه پرورش گياه

تقريبأ در تمام كشورهاي در حال گذار، تحقيقات پرورش و ژنتيك توسط آكادمي هاي علمي و برخي اوقات توسط واحدهاي تحصيلات عاليه انجام مي شد. در مقايسه، تحقيقات كاربردي و برنامه هاي پرورش گياه بيشتر توسط واحدهاي تحقيق و توسعه انجام مي شد. هر چند در خيلي كشورها شامل لهستان، چكسلواكي و مجارستان برنامه هاي بزرگ پرورش گياه توسط موسسات دولتي پرورش گياه انجام مي گرفت. اين برنامه ها مستقيمأ از منابع بودجه دولتي تأمين مي شدند.

در حال حاضر در بسیاری کشورها، واحدهای تحقیق و توسعه برنامه های پرورش را کنار گذارده اند، و همزمان مشاهده شده علاقه در بین شرکتهای پرورش، که منشأ انان از موسسات قبلی دولتی پرورش است، و بتدریج در حال خصوصی شدن هستند، رشد نموده است. هرچند، قسمت اعظم هزینه های آنان هنوز از محل بودجه دولتی پوشش داده شده است. این سوبسیده در لهستان و جمهوری چک سالیانه متوسط 40 میلیون دلار در دوره 1998 تا 2000 بالغ می گردید. تعداد زیادی از این شرکتهای پرورش دهنده وجود دارد، ولی بر اساس معیارهای اروپا، آنها به دسته بندی واحدهای کوچک و خیلی کوچک تنزل پیدا کرده اند.

در بازار بذر کشورهای در حال گذار، فقط واریته های قادر به معرفی کردن هستند که در لیست ملی واریته ها قید شده اند. واریته ها را بعد از دو سال آزمایش متمایز بودن، یکسان بودن و ثبات (DUS) و فقط پس از آزماش کشت و استفاده، همچنین برای محصولات کشاورزی با اهمیت صنعتی بالاتر، را می شود در لیست ملی لحاظ نمود. قبلأ، این مستلزم سه تا چهار سال آزمایش واریته، بیشتر برای کاشت و استفاده بود. تا سال 1989 در لیست ملی اغلب واریته های داخلی بود (54-99% کل واریته ها). در دهه گذشته، تعداد واریته های این لیستها تقریبأ دو برابر شده، ونسبت واریته های داخلی به 50-60% از کل کاهش یافته است. یک روند مشابه در میان غلات که دسته اصلی در دوره مشابه بود، مشاهده شد، به طوریکه کاهش در نسبت واریته های داخلی در لیست رسمی رخ داد (جدول 5).

.

واریته های بهبود یافته گندم، که می شود به عنوان مثال استفاده نمود، نمونه ای از کیفیت واریته های جدید آزمایش شده که با پتانسیل محصول دهی مهم معرفی شدند می باشد. برداشت محصول از آن واریته ها در آزمایشهای سال 1999، دارای گستره از 3.41 تن/هکتار در روسیه تا 6.60 تن/هکتار در اسلواکی، 7.01 تن/هکتار در لهستان و 7.09 تن/هکتار در اسلوانی بود.آنها متوسط برداشت محصول که قبلأ در کشت بازرگانی در این کشورها بدست آمده بود را دو برابر نمودند، و می توانند تولید و سود دهی مزارع را افزایش دهند. پتانسیل دست نیافته به 40-50% محصول دهی واریته های بهبود یافته رسید (جدول 6). باید به یاد داشته باشیم که متوسط افزایش سالیانه در برداشت در نتیجه معرفی واریته های جدید گندم در بریتانیای کبیر و فرانسه به 100-120 کیلوگرم/هکتار دست یافت. در اروپای مرکزی و شرقی این روند آهسته تر است، و در لهستان فقط به میزان 30-35 کیلوگرم/هکتار دست یافت. یک واقعیت جالب را باید توجه کنیم که در سال 1999 در مجارستان، روسیه و اکراین، واریته های جدید بهبود یافته گندم محصول دهی کمتر از آنانی که 10 سال قبل از آزمایش شده بودند، داشتند.

.

3-بازار بذر

ارقام دقيقي در باره بازار تجاري و مبادلات بين المللي بذر كشورهاي در حال گذار وجود ندارد. بر اساس محاسبات فدراسیون جهانی بذر (FIS) بازار داخلی بازرگانی بذر و درخت در برخی کشورهای در حال گذار به شرح ذیل می باشند: بازار مشترک، 2000 میلیون دلار؛ لهستان 400 میلیون دلار؛ مجارستان 200 میلیون دلار؛ جمهوری چک 150 میلیون دلار؛ و اسلواکی 90 میلیون دلار. کشورهای در حال گذار با صادرات بین المللی بذر قابل توجه به این قرار می باشند: مجارستان 36 میلیون دلار؛ جمهوری چک 18 میلیون دلار؛ و روسیه 13 میلیون دلار.

3-1- تأمين رسمي بذر

در بين كشورهاي در حال گذر، 10 كشور شامل بلغارستان، كرواسي، جمهوري چك، استوني، مجارستان، لتواني، لهستان، روماني، اسلواكي و اسلونيا، عضو و يا وابسته به برنامه گواهي بذر "موسسه همكاري و توسعه اقتصادي" هستند. مواد كاشت در برخي كشورها نيازمند گواهي اجباري مي باشد، در مابقي تست فقط آزمايشگاهي بوده و صرفأ نياز به داشتن مدارك استاندارد ملي مي باشد.

توليد و مبادله بذر هنوز درحيطه شركتهاي تخصصي بذر كه منشأ آنان موسسات دولتي بذر بودند انجام مي شود. در چند كشور، توليد و خريد و فروش موارد كاشت واريته هاي خودشان توسط واحدهاي دولتي تحقيق و توسعه انجام مي شود. تقريبأ تمام شركتهاي بذر جمهوري چك، اسلواكي، مجارستان و لهستان خصوصي شده اند. در كشورهاي ديگر، پروسه خصوصي سازي هنوز در حال انجام است. در بسياري كشورها، ظهور شركتهاي خصوصي جديد بذر ديده مي شود. در هر كشور، از چند تا چند صد هزار شركتهاي بذر كه بيشترشان كوچك يا خيلي كوچك هستند وجود دارد. توليد موارد كاشت در مزارع با مالكيت خصوصي، بر اساس قرارداد، و بذر معمولي براي توليد مجدد آن بذر انجام مي شود. در بسیاری کشورها مثل جمهوری چک و لهستان، استفاده از بذر جدید غلات در زمان اقتصاد دستوری الزامی و تولید آن اجازه تعویض کل مواد کاشت هر دو تا چهار سال را می داد. در دیگر کشورها این میزان 20-60% بود. انطباق با اقتصاد بازار منجر به کنار گذاشتن تعویض اجباری بذر شد، و در سالهای بین 1995-1999 تقاضا برای بذر غلات به صورت قابل توجهی کاهش یافت. تعویض بذر غلات در حال حاضر در بسیاری کشورها فقط 20-40% می باشد؛ فقط در اسلوانی 80% می باشد (جدول 7).

برخی مواد کاشت غلات، عمدتأ گندم، برای مقاصد کاشت استفاده نمی شود. این به دلیل تولید مازاد است و عرضه بیش از تقاضا می باشد. پیش بینی شده که غالبأ 20-30% غلات می بایست برای مصرف انسانها و به عنوان علوفه استفاده شود. به نظر می رسد دسترسی به واریته های جدید با پتانسیل محصول دهی بالا به میزان زیادی نیاز کشاورزی در بیشتر کشورها را راضی می کند. مشكل است درجه رضايت نياز شخصي استفاده كنندگان و كشاورزاني كه در شرايط خاص جوي كار مي كنند مد نظر قرار گيرد، زيرا جريان حركت اطلاعات از آنان به پرورش دهندگان گياه و ساختارهاي تصميم گير ضعيف است، با فرض بر اينكه وجود داشته باشد. كيفيت بذر بيشتر اوقات پايين است (مثل درجه خلوص واريته) و اين حتي در كشورهايي كه از سيستم گواهي "موسسه همكاري و توسعه اقتصادي" استفاده مي كنند ديده مي شود.

.

كاهش فروش بذر (به خصوص غلات) به مقدار زيادي نه تنها نتيجه نبود تواناييهاي مديريتي و بازاريابي بد توسط پرورش دهندگان و شركتهاي بازرگاني بذر مي باشد، بلكه به دليل توليد نازل و بهره وري پايين در بخش بذر مي باشد. احساس عمومي اين است كه شركتها و موسسات دولتي بر اساس مشاهدات زياد، كارآيي كمتري در مقايسه با بخش خصوصي دارند. دلايل آن نيز شامل غير واضح بودن اهداف پرورش گياه، برخورد با محصولات غير مهم فراوان، برخورد آهسته با تغييرات سريع اقتصاد بازار آزاد، و هزينه هاي بالا به دليل سطح بالاي اشتغال و قيمت بالاي نهاده ها مي باشد.

ايجاد شركتهاي خصوصي پرورش گياه به دليل مسائل تسهيلات مالي سخت است. كمبود منابع مالي براي تخصيص تسهيلات به برنامه هاي پرورش گياه وجود دارد زيرا بيشتر اوقات حق پرورش دهندگان گياه اجرايي نشده و سيستم اخذ حق استفاده از ليسانس ساماندهي نشده است. خصوصي نمودن شركتهاي دولتي به دليل ارزش اسمي بالا (از نظر پولي) و دلايل سياسي مشكل است. برخي اوقات احساس مي شود كه آنها به دليل توليد واريته هاي منطبق با شرايط كشاورزي-جوي منطقه و ارائه آن با قيمت كمتر از نمونه خارجي، به امنيت غذايي كمك مي كنند.

3-2-تأمين غير رسمي بذر

تمام كشورهاي در حال گذار داراي بازارهاي وسيع غير رسمي و كشاورزاني كه توليد بذر و محصولات كشاورزي را بر اساس اطلاعات محلي و مكانيزم هاي پخش را انجام مي دهند، هستند. اين شامل روشهايي از قبيل نگهداري بذر در مزرعه از محل برداشت قبلي محصول براي كاشت در فصل بعد، و شبكه معاوضه مزرعه به مزرعه بذر (شامل بازارهاي محلي) است. هيچ توجهي، حتي به ميزان كم، در مورد اين بخش تأمين غير رسمي بذر نشده، و اطلاعات كمي نيز در مورد عملكردش در منطقه وجود دارد. در نتيجه ثبت موارد خيلي كم است. در حال حاضر احتمالأ بين 20 الي30 درصد و برخي اوقات تا90 درصد بذر كه توسط كشاورزان استفاده مي شود از طريق درگاههاي غير رسمي تأمين مي شود.

خلاصه دلايل وجود بازار غير رسمي بذر به شرح ذيل مي باشد:

  • براي بازار رسمي دسترسي به تمام كشاورزان به خصوص قسمت شرقي اتحاد شوروي سابق مشكل است.
  • بيشتر واريته هاي بهبود يافته توليدي بخش رسمي بذر براي كشاورزاني است كه درامد بالاتر دارند، و زمينشان نيز جايي قرار گرفته كه بارش باران، آبياري و ديگر الزامات توليد به سادگي مهيا              مي باشد.
  • وضعيت بسيار پايين اقتصادي بسياري از كشاورزان خرده پا، استراتژيهاي ضعيف شركتهاي بازاريابي بذر و كشاورزي نا كارآمد

 

4- انتقال تكنولوژي به جوامع روستايي

در اقتصادهاي دستوري، با وجود مزارع فراوان دولتي بزرگ، و يا نيمه تعاوني نيازي به ايجاد سيستمهايي براي انتقال تكنولوژي از مراكز تحقيقات كشاورزي به جوامع روستايي، اگر ساكنين را كشاورزان محسوب نماييم، وجود نداشت. اين كار توسط بخشهاي سرمايه گذاري آن موسسات و قسمتهاي مديريتشان انجام مي شد. زماني كه موسسات بزرگ منحل و خصوصي شدند، حتي بقاياي سيستم "انتقال تكنولوژي"  نيز نابود شد. فقط در چند كشور، بيشتر لهستان، جايي كه كشاورزان خصوصي هنوز مالك 80 درصد زمينهاي كشاورزي بودند، سيستم ارتباط بين علم، آموزش تكميلي و كشاورزان باقي ماند. جريان اطلاعات در آن سيستم فقط يك طرفه بود (شکل 1 ذیل).

جريان اطلاعات در سيستم تكنولوژي كشاورزي

.

سازمانهای ترویج اطلاعات خود را از تحقيقات كشاورزي اخذ كه در يك مزرعه امتحان و سپس بين بقيه توزيع مي شد. در حال حاضر كشاورزان از منابع مختلف اطلاعات استفاده مي كنند، زيرا دانش ديگر تنها در تملك مراكز تحقيقاتي نيست، بلكه توسط منابع ديگر نيز پخش مي شود، همچون:

  • مراكز ترویج
  • تالارهای كشاورزي
  • نتيجه تحقيقات از رشته هاي ديگر علوم كاربردي كه توسط مراكز علمي در فرم نوآوري كه تكنيكها، تكنولوژيها، سيستمهاي كشاورزي و غيره شامل مي شود پخش مي شوند.
  • موسسات خصوصي ترویج و سرويس
  • شركنهاي پرورش و فروش بذر
  • شركنهاي فروشنده كود، سم و غيره
  • شركتهاي خريدار مواد اوليه كشاورزي
  • بانكها و آژانس هاي ديگر
  • وزارتخانه هاي كشاورزي، دارايي و محيط زيست
  • موسسات غير دولتي
  • ديگر كشاورزان

در حال حاضر سيستم در حال تغيير مي باشد و در آينده به "سيستم اطلاعات و دانش كشاورزي" توسعه خواهد يافت.

مشکل است تصور کنیم انتقال تکنولوژی در کشورهای در حال گذار بدون ایجاد چنین سیستم هایی در هر کدام از آنان، بدون درگیر شدن ترویج عمومی کشاورزی، رخ دهد. موسساتی از آن گونه، نقش کلیدی در دوره مدرنیزاسیون بخش کشاورزی و تغییر در محیط روستایی در اروپای غربی و ایالات متحده ایفا نمودند. همانگونه که توسعه کشاورزی پبش می رود، نقش توسعه منابع کشاورزی، نقش ترویج عمومی می بایست کاهش یابد، و رقابت بین مهیا کنندگان سرویس و اطلاعات باید افزایش یابد و سرویس ترویج خصوصی باید در صحنه حضور یابد.

در میان نقاط قوت سرویس ترویج عمومی باید توجه ویژه روی جوامع روستایی، جایی که اعضا آن ورای فقط کشاورزان است؛ مد نظر قرار دادن درجه رشد مشکلات مهم اجتماعی و زیست محیطی، نه فقط خاص کشاورزی؛ گستره وسیعی از سرویسها؛ و معرفی و انتشار کشاورزی پایدار و برنامه های محافظت از محیط زیست و تحریک آگاهی زیست محیطی در میا کشاورزان و ساکنان مناطق روستایی. اینگونه ترویج که برای مالیات دهندگان هزینه بر است، همیشه منطبق با نیازهای واقعی کشاورزان نیست و در معرض دستکاری تصمیمات سیاسی دولت می باشد.

سرویسهای ترویج مستقل بیشتر معطوف به نیازها و انتظارات کشاورزان است و سریعأ به تغییرات در شرایط اقتصادی پاسخ می دهد؛ همیشه با درخواستهایشان آشنایی دارد؛ تخصص در سرویس نیازهای عمده مزارع اقتصادی را رفع می نماید؛ و هزینه کمتری برای مالیات دهندگان دارد. ضعف اینگونه سرویسهای ترویج هزینه بالای سروسی ترویج برای خود کشاورزان است، و محرومیت درصد بالایی از ساکنان مناطق روستایی، که کشاورز نیستند، می باشد.

در تمام كشورهاي در حال گذار، در حال حاضر انتقال تكنولوژي به مناطق روستايي شديدأ توسط آژانس هاي كمك كننده خارجي نظير آنهايي كه در اتحاديه اروپا، آمريكا و بانك جهاني بوده و به كشورهاي آلباني، جمهوري چك، استوني، مجارستان، لهستان، اسلواكي، روسيه و اكراين كمك مي كنند، انجام مي شود. با توجه به كم اثر بودن كشاورزي و ضعف موسسات تازه تأسيس و غير دولتي كشاورزان، سرويسهاي آموزش تكميلي بايد بر اساس منابع بودجه اي دولت ايجاد و ابتدا به عنوان يك سيستم دولتي ايجاد شود. اين سيستم سپس توسط شركتهاي پرورش و فروش بذر، فروشندگان كود و خريداران مواد اوليه، بانكها و موسسات غير دولتي پشتيباني و جايگزين شود.

لهستان شروع به سازماندهی یک شبکه کشوری آزمایش پس از ثبت واریته ها (برای لیست ملی واریته ها) نموده است. این باید به عنوان یک سیستم آزمایش، معطوف به مهیا نمودن اطلاعات ارزش برای کاشت و استفاده دیده شود، که همزمان نگاهی به عکس العمل رقم به محیط و شرایط آب و هوایی کشت دارد. بر اساس اینگونه آزمایشات واریته، یک لیست پیشنهادی واریته ها برای بیشتر محصولات کشاورزی ایجاد خواهد شد. در تحقیقات واریته ها، انتظار برای ایجاد همکاری با اداره های دولتی و محلی، کنسول کشاورزی، سرویسهای ترویج، شرکتهای پرورش دهنده و فروشنده بذر، واحدهای تحقیق، صنایع غذایی و دیگر سازمانها و موسسات مرتبط با بخش کشاورزی. مسئولیت ایجاد چارچوب اولیه برای اینگونه تحقیقات پس از ثبت واریته به دفتر مرکزی تست واریته Centre of Variety Testing Office (COBORU) محول شده است. در آینده، ترویج به یک شبکه از سیستمهای محلی تحقیقات کشاورزی که توسط کنسول کشاورزی و اتحادیه کشاورزان مدیریت شده، و توسط استفاده کنندگان واریته فایننس می شود، تغییر ساختار خواهد داد.

مراکز فعلی دولتی و منطقه ای ترویج، اداره های ترویج تحقیق کشاورزی و واحدهای آموزش عالی لهستان، در جلسات داخل ساختمان در زمستان، مزیت واریته های بهبود یافته، آسان نمودن نتایج آزمایشات واریته ها برای اینکه فهم آنان آسانتر می باشد، را نشان می دهند. مشاوران سرویس ترویج برخی آزمایشات را روی زمین خود کشاورزان به نمایش می گذارند، واریته های بهبود یافته را به همراه واریته هایی که به صورت محلی کشت می شوند را می کارند.

شرکتهای بين المللي بذر مثل پايونير به بازارهاي كشورهاي در حال گذر وارد شده و سيستم بسيار هماهنگ شده انتقال تكنولوژي را راه اندازي كرده اند. برخي از آنان ايستگاههاي تحقيقاتي و كارخانجات فرآوري خودشان را ايجاد كرده ولي در بيشتر مواقع شركتهاي بذر فعاليتشان را به توليد بذر هايبريد ذرت، دانه هاي روغني و صيفي جات محدود نموده اند. آنها برنامه هاي بسيار هماهنگ شده اي را براي آموزش كشاورزان و توزيع اطلاعات در خصوص واريته هاي بهبود يافته محصولات كشاورزي و استفاده از بذر با كيفيت اجرا نموده اند. آنها اعتبار بيشتري نزد كشاورزان در مقايسه با موسسات بخش دولتي دارند و بسيار موثرتر از ساختارهاي دولتي مي باشند.

در برخی موارد شرکتهای چند ملیتی که با ذرت کار می کنند، قرارداد با کشاورزان برای استفاده از بذور بهبود یافته منعقد نموده، نهاده های مورد نیاز را تأمین، و متعهد به خرید محصول با قیمت توافق شده برای فرآوری بیشتر شده اند. برخی دیگر از صنایع تبدیلی کشاورزی این مکانیزم را برای ترویج تکنولوژی بهبود یافته با کشاورزان طرف قرارداد به کار گرفته اند.

تأثير متقابل بين بخش دولتي و خصوصي در زمينه بهبود بذر و توزيع وجود دارد. بسياري از موسسات دولتي و شركتهاي خصوصي كارهاي تست مزرعه واريته ها را انجام مي دهند. پرورش دهندگان گياه و كشاورزي شناسان در بخشهاي دولتي و خصوصي دانش مربوط به واريته ها و توليد بذور خوب را براي تشويق به كار گيري تكنولوژيهاي بهبود يافته و تحقيقات بيشتر به اشتراك همديگر مي گذارند.

نمایش آزمایش واریته های محلی عمدتأ توسط شرکتهای بذر سازماندهی می شود. آنها همچنین اقدامات بهبود یافته محلی را پوشش داده، که علاقه زیادی را در میان جامعه روستایی و مشاوران به خود جلب نموده اند. نمایندگان شرکتهای بذر در "روزهای مزرعه" کشاورزان منطقه را دعوت و آزمایشات را برای آنان نمایش و توضیح می دهند.

نمايشگاه بذور برخي اوقات و در برخي مواقع به صورت منظم برگزار مي شود. اين باعث ايجاد علاقه شده و در روزنامه ها و مجلات كشاورزي يا راديو تلويزيون به صورت گسترده بين عموم منتشر مي شود. يكي ديگر و شايد صريح ترين، نشان دادن ارزش بذر خوب از طريق "بررسي جعبه مانور" مي باشد. روش معمول در اين بررسي مقايسه كيفيت بذر كشاورزي كه توسط ايستگاه تست بذر انجام مي شود، با استاندارد كيفيت براي بذرهاي گواهي شده يا بذور با كيفيت بالا مي باشد. اگر كشاورز از محصول قبلي خود بذر نگه داشته باشد، يا بذر را از همسايه خود گرفته باشد، مقايسه با بذر گواهي شده استاندارد باعث شوكه شدن كشاورز شده و وي را به استفاده از فقط بهترين بذر ممكن تا آخر عمرش تغيير خواهد داد. چنين كشاورزي معمولأ پشتيبان محلي خوبي براي پرسنل مشاور در تغيير رفتار تمام كشاورزان منطقه به استفاده از بذور ياد شده خواهد بود.

تولیدکنندگان عمومی فعلی یا اتحادیه پرورش دهندگان بذر در برخی کشورها علاقه به تولید واریته های بهبود یافته و استفاده گسترده تر بذور خوب توسط اطلاعات مستقیم به اعضا خود و دوستانشان، از طریق سخنرانی، ملاقاتها و غیره، ایجاد می نمایند. اینگونه انتقال تکنولوژی به دو دلیل بسیار خوب توسط کشاورزان پذیرفته       می شود:

  • کشاورزان می توانند با چشمان خود مزایایی که با استفاده از بذور خوب و بهبود یافته کسب شده را ببینند، و
  • استفاده از بذر خوب اطمینان از بهره مندی از اعتبار مالی و فروش محصول بر اساس قیمت توافق شده مهیا می کند.

ارزیابی واریته های بهبود یافته توسط کشاورزی روستایی در بیشتر کشورها در مراحل ابتدایی می باشد و        می بایست برای تبدیل شدن به یک فاکتور مهم در افزایش تولید و موثر بودن کشاورزی ادامه یابد.

فقط يك سيستم هماهنگ شده انتقال تكنولوژي، به همراه سرويس محلي ترویج و سيستم امروزي تشويق واريته هاي بهبود يافته و بذور خوب مي تواند مزاياي واريته هاي بهبود يافته و بذور با كيفيت خوب (كه در گذشته اين مفهوم گم شده بود) را جهت ترويج تضمين نمايد.   

5- سيستم تحقيق چگونه ارزيابي مي شود؟

سيستم تحقيق دولتي در خيلي از كشورهاي صنعتي بيشتر توسط تقاضا هدايت شده، لذا كارايي بالایی داشته و به صورت نزديك با بخش خصوصي هماهنگ مي باشد. اگر اين خصوصيات به عنوان معيار شناخته شوند، كشورهاي در حال گذار راه درازي را در پيش دارند. استراتژي هاي تحول مي بايست بر اساس آناليزهاي شفاف در مورد ضعف و قوت هاي سيستم كنوني، و فرصت ها و تهديدهايي كه در حال حاضر و در آينده مواجه  مي شود، پايه ريزي شوند.

5-1- نقاط قوت و فرصتها

مشكلات چالشی كه سيستمهاي تحقيق كشاورزي اقتصادي در حال گذار وجود دارد نبايد باعث شود بسياري از نقاط قوت، دارايي ها و فرصتها نا دیده گرفته شوند.

  • سيستم ملي تحقيق كشاورزي گسترده هستند و سرمايه گذاري نسبتأ بالایي روي انسان و دارايي هاي فيزيكي نموده اند.
  • سيستم تحقيق در تمامي پهنه كشاورزي-اقليمي گسترده شده اند، لذا آنها مي توانند تمركز زدايي شده و به ذينفعان نزديكتر شوند.
  • آموزش اوليه دانشمندان كشاورزي خوب است و داراي فوندانسيون كارآيي توسعه يافته مي باشد.
  • محققان كشاورزي در بسياري از موسسات تاريخچه طولاني ورود به پروژه هاي مشترك و يا مشاوره با سازمانهاي كشاورزي دارند. این می تواند فوندانسیونی برای شناسایی موثر مشکلات و انتقال تکنولوژی باشد.
  • عليرغم حقوق پايين، تحليل رفتن منابع مالي انجام عملیات، و انزوا از جامعه جهاني علمي، بسياري از دانشمندان كشاورزي به بهترين نحو كار خود را انجام مي دهند.
  • بسياري از مراكز تحقيقات كشاورزي، به خصوص در روسيه، زمينهاي زيادي در اختيار دارند. مزارع با مديريت صحيح مي توانند جريان بسيار مورد نياز مالي براي حمايت از فعاليتهاي تحقيقاتي را سرازير نمايند. مضافأ امكان فروش زمينهاي مازاد و استفاده منابع حاصل شده براي ابنيه مورد نياز تحقيق يا براي اعطا جهت تامين منابع مالي تحقيق وجود دارد.
  • موسسات و اشخاص اصلاح طلبی در سیستم تحقیقات کشاورزی وجود دارد، و بسیاری نمونه های مثبت نوآوریهای سازمانی و اصلاحات را می شود مشاهده نمود. بسیاری از اصلاحات مثل افزایش قرارداد تحقیق توسط نیازهای مالی هدایت می شوند. دیگران، مثل تغییر مسیر و فاصله تحقیقات از محصولات کشاورزی جزء و آبیاری، به سوی کار روی بهبود سیستمهای خاک ورزی و فعالیتهای مربوط به کنترل فرسایش خاک، توسط پاسخ دانشمندان به تقاضای مشتریان هدایت می شود. بسیاری از محققان و موسسات کشاورزی به دنبال سازماندهی همکاری با دانشگاهها، آژانس های دولتی و شرکتهای خصوصی خارجی هستند. فعالیتهای جدیدی برای بسیاری از دانشمندان، علیرغم نوظهوری این ارتباطات، و حرکت کارآفرینانه به ایجاد فرصت در تحقیق به صورت شفاف شهادت می دهد.
  • بسیاری از موسسات تحقیقات کشاورزی، به خصوص در روسیه، هولدینگهای مزارع وسیعی را در کنترل خود دارند. این داراییها می تواند زیر بنای موسسات "اراضی اعطایی" واقعی باشد. مزارعی که خوب مدیریت شده اند می توانند جریان پول نقد که بسیار مورد نیاز است را برای پشتیبانی از فعالیتهای تحقیقاتی مهیا نمایند. مضافأ احتمال فروش زمین مازاد و سرمایه گذاری مجدد منابع حاصله در تأسیسات تحقیق یا به عنوان وقف برای فاینانس تحقیقات نیز وجود دارد.

 

 

 

 

.

5-2- ضعفها و تهديدها

ضعف بنيادي سيستم تحقيقات كشاورزي كشورهاي در حال گذار باعث شده كه آنان در حال حاضر نتوانند به صورت مالي و يا سياسي (به صورتي كه در حال حاضر هستند) پشتيباني و نگهداري شوند. بسياري از ضعفها يادگار برنامه ريزي گذشته است كه سيستم تحقيقات كشاورزي را تضعيف نموده است. پاره اي از آنان به شرح ذيل مي باشد:

  • مديريت مركزي كماكان در بيشتر اين كشورها حاكم است. مديران تحقيق و دانشمندان هنوز جوابگوي مركز مي باشند، نه مصرف كننده نهايي. فقط تا جایی که مسئولان بالا رتبه به صورت صحیح انتظار داشته باشند، می توان نیازهای مصرف کننده نهایی را در سیستمهای فعلی به عنوان "تقاضا محور" نگاه کرد.
  • موسسه سيستم ملي تحقيقات كشارزي بسيار پيچيده مي باشد. شوراي دانشمندان، هيئت هاي مديره و كميته هاي فراوانی وجود دارد. تأثير آن سيستم ها در ايجاد اولويت هاي لازم، مشوق ها و اشتباهات سئوال برانگيز است.
  • سيستم به نظر مي رسد به نحو زيادي تداخل و تكرار وظايف، نبود هماهنگي با واحدهاي ديگر تحقيق و توسعه و همچنين با آموزش عالي و برنامه هاي تحقيق داشته باشد. یافتن تکرار (duplication) در سیستم ملی تحقیقات کشاورزی مشکل است، ولی اندازه مطلق، انزوا و نبود جوابگویی محلی، عنوان می نماید که تلاشهای تکرار شده محتمل می باشد.
  • تحقيق روي افزايش توليد محصولات كشاورزي تمركز نموده است. اهداف تحقيق بيشتر بر اساس سهميه حركت كرده و اهميت كمي براي بهره وري اقتصادي، كيفيت محصول و عواقب زيست محيطي و يا سلامت كاركنان كشاورزي قائل شده است. اين وضعيت هنوز در سرتاسر سيستم مشاهده مي شود.
  • توانمندي كمي (اگر وجود داشته باشد) در اقتصاد كشاورزي، مديريت كسب و كار كشاورزي و تمام علوم اجتماعي مربوطه وجود دارد (عليرغم وجود تعداد زيادي اقتصاد دان در واحدهاي تحقيقاتي ديگر). به دلايل ايدئولوژيك، ارتباط كمي بين تمام كشورهاي در حال گذار وجود داشته، و اين ارتباط كم به خصوص بين اقتصاددانان اتحاد شوروي سابق و كشورهاي غربي مشاهده شده است. وراي آن، آموزش و تخصص كم اقتصاددانان به اندازه کمی به آنان اجازه مواجه با مشكلات اقتصاد كشاورزي و بازار و يا گذار مورد نياز را داده است.
  • دانشمندان كشاورزي تقريبأ هيچ برخوردي با مفهوم اقتصاد كشاورزي يا مديريت مزرعه نداشته اند. سواد اقتصادي محدود، فهم اعطاي مشوق به كشاورزان براي استفاده از تكنولوژي جديد را براي آنان مشكل نموده است. نهایتأ، ویژگی های طراحی تکنولوژیهای جدید تولید، منعکس کننده واقعیتهای مدیریت مزرعه غیر متمرکز و سود محور نمی باشد. ظرفیت تحقیق در استفاده کردن، علوم غذایی، نگهداری، حمل و نقل، لجستیک و بازاریابی، در بهترین حالت، به صورت ابتدایی می باشد. این عمدتأ در واحدهای تحقیق تخصصی با ارتباط اندک با محققین کشاورزی و استفاده کنندگان نهایی یافت می شود.
  • پیوستگی تحقيقات