مترجم: هوتسا عسکری نسب
در حقیقت درک و فهم مدیریت کار سادهای نیست. حتی هنگام همکاری با مدیران موفق هم نمیتوان شناخت کلی نسبت به آنها پیدا کرد زیرا آنها اغلب جزئیات کارهای مدیریت را در اختیار دیگران قرار نمیدهند. مدیران مقتدر و بلندپرواز با کشف خصوصیات و استعدادهای خاص در کارمندان و یادآوری موارد مهم و راهنمایی، آنها را به افراد کارآمدتر تبدیل میکنند. مدیریت عالی، پویا است و توانایی تبدیل استعدادهای متفاوت افراد به یک مهارت ناب را دارد. این مقاله به عادات روزمره مدیران فوقالعاده اشاره کرده است. در صورت عمل به این موارد، شاهد نتایج درخشان در مهارتهای مدیریتی خواهید بود.
۱. ارتباطات موثر: داشتن ارتباطات،کار واقعی مدیریت و عامل اساسی است که مدیران را هر روز به اهداف خود نزدیکتر میکند. مدیریت مدیران امکانپذیر نیست مگر اینکه الهامبخش باشند و ارتباط عالی با طرفداران خود برقرار کنند. ارتباطات باید واقعی، احساسی، شخصی و صمیمی باشد. مدیران زیرک علاوه بر درک کارمندان با آنها درباره خواستههایشان مستقیما گفتوگو میکنند.
۲. شجاعت: کارمندان پیش از هر گونه طرفداری و پیروی کردن از مدیران به افراد شجاعی نیاز دارند که در کنار در نظر گرفتن مصلحت گروه و اتخاذ تصمیمات مهم به هنگام شرایط دشوار به کار خود همچنان استوار ادامه دهند. کارمندان هم با الگوبرداری از رفتارهای مدیران، قطعا در جهت مثبت گام برمیدارند. برای مدیران شجاع، سختیها امتحانات لذتبخشی محسوب میشوند که در حین دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، رفتارهای خود را تصحیح میکنند و جسارت و تعهد لازم را نسبت به مسیر استراتژیک بیشتر به دست میآورند. در صورتی که مدیران ملاحظهکار فقط در حیطه وظایف، به انتخاب روشهای آسان برای انجام کارها بسنده میکنند زیرا به جای مدیریت ملاحظهکاری را ترجیح میدهند.
۳. پایبندی به قانون طلایی: طبق قانون طلایی، تصور کنید که انسانها یکسان هستند پس با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود! اما این تئوری، طیف گسترده عوامل انگیزشی افراد را در نظر نمیگیرد. بهعنوان مثال یک نفر از شهرت اجتماعی استقبال میکند اما فرد دیگری از مورد توجه بودن متنفر و فراری است. مدیران زبده با تیزهوشی و احترام به این قانون، یک گام فراتر میروند و با هر شخص رفتاری مطابق میل او دارند و با مطالعه کارمندان و تشخیص نیازهایشان، رفتار خود را با شرایط سازگار میکنند.
۴. خودآگاهی: بر خلاف آنچه تصور میشود، مشکل مدیران در خودآگاهی، ناشی از نقایص یا کمبودهای شخصیتی نیست. در اکثر موارد، مدیران، مانند مردم عادی، خود را در موقعیت مطلوبتری نسبت به دیگران میدانند. خودآگاهی، پایه هوش هیجانی است، مهارتی که ۹۰ درصد از مدیران اجرایی عالی از آن برخوردار هستند. خودآگاهی بالای مدیران مقتدر بهاین معنا است که علاوه بر داشتن تصور واضح و دقیق از سبک مدیریت از نقاط قوت و ضعف خود مطلع هستند؛ یعنی به نقاط مثبت و درخشان واقف هستند و در عین حال میدانند نقاط ضعفشان در چیست و با انتخاب استراتژیهای مناسب بر موارد مثبت و جبران کمبودها تمرکز میکنند.
۵. اشتیاق: به همان نسبت که شور و شوق مدیران بر محیط کار، کارآیی و رفتار کارمندان تاثیر میگذارد خستگی و بیتفاوتی هم بیتاثیر نیست. هیچ کارمندی علاقهمند به همکاری با مدیری نیست که نسبت به کار خود هیجانی ندارد یا اینکه کارها را بهصورت روتین انجام میدهد. مدیران مقتدر و علاقهمند در تلاش هستند تا انرژی مثبت خود را به اطرافیان انتقال دهند.
۶. تواضع: آنها همچنین افراد متواضعی هستند و هرگز به دلیل داشتن قدرت و اختیارات نسبت به دیگران احساس برتری ندارند. به همین خاطر از کارهای نادرست دوری کرده و طرفداران خود را به انجام کارهای غیر معمول وادار نمیکنند.
۷. سخاوت: مدیران توانمند در عین حال سخاوتمند نیز هستند، از سهم دیگران در موفقیت خود به خوبی آگاه هستند و با دست و دلبازی و مشتاقانه از آنان تمجید و قدردانی میکنند و نسبت به موفقیت طرفداران مانند موفقیتهای خود متعهد هستند در ضمن برای کارمندان الگوی مناسبی هستند و دوست دارند شاهد موفقیت و بهترینها در زندگی شخصی باشند نه به این دلیل که موجب موفقیت بیشتر گروه خواهند شد بلکه برای هر شخص اهمیت خاصی قائل هستند.
۸. تفهیم مواضع: مدیران موفق میدانند داشتن دیدگاهی روشن صرفا کافی نیست بلکه باید به نحوی آن را برای دیگران تجسم و روشن سازند تا انجام کارها به وضوح درک و لمس شود. مدیران از طریق داستانگویی و به تصویر کشیدن تصاویر کلامی به خوبی از عهده این کار برمیآیند بهطوری که هر فرد نه تنها متوجه اهداف میشود بلکه درکی از احساس و فضا نیز پیدا خواهد کرد. مدیران با این روش به نوعی الهامبخش هستند و کارمندان هم نظرات آنها را پذیرفته و باور میکنند.
۹. اعتبار: اصالت تنها به گفتار و اعمال فرد نیست بلکه شخصیت فرد را هم شامل میشود. زمانی که صادق باشید گفتار و اعمالتان در یک راستا قرار میگیرد. طرفداران برای درک انگیزههای نهان مدیران نباید زمان بگذارند که در این صورت، اعتمادبهنفس و توانایی انجام کار از بین میرود. مدیران معتبر، شخصیت شفاف و قابل دسترسی دارند. بیعیب و نقص نیستند اما به دلیل پایبندی و عمل به گفتار، از احترام زیادی نزد دیگران برخوردار هستند.
۱۰. در دسترس بودن: مدیران از هر گونه چالش، انتقاد و نظرات دیگران نسبت به خود به شدت استقبال میکنند. محیطی که کارمندان ترس از صحبت، بیان نظرات و مطرح کردن سوالات داشته باشند قطعا موفق نیست و با شکست مواجه میشود. مدیران با در دسترس بودن، زمینه را برای ارائه ایدههای بزرگ از سوی کارمندان فراهم میسازند.
۱۱. مسوولیتپذیری: مدیران لایق از هواخواهان خود پشتیبانی کرده و سعی ندارند دیگران را سرزنش کنند. هنگام شکست، احساس شرمندگی ندارند بلکه مسوولیت کارهای خود را میپذیرند و با پشتیبانی از دیگران سعی در جلب اعتماد آنها دارند.
رعایت برخی از این موارد بسیار مفید است. هر اندازه بیشتر تمرین کنید، نه تنها به روشهای نوین مدیریت بیشتر مسلط میشوید بلکه در مدیریت صاحب سبک خواهید شد.