دنیای اقتصاد- نویسنده: حسین عبدی
این جمله که هر شرکتی باید ۱۰ تا ۱۵ سال که از عمر تکنولوژیاش گذشت نسبت به تهیه سختافزار و دانش فنی جدید اقدام کند، در این دهه بیش از حد و اندازه قطعی به نظر میآید، همین طور هم هست اما این نکته بسته به صنعتی که بنگاه در آن به کسبوکار مشغول است، از چه نوع تکنولوژیای بهره میبرد و سطح دانش فنی که هم اکنون در اختیار دارد چیست، شرایط بسیار متفاوتی را رقم میزند که باید حالتهای مختلف آن مدنظر قرار گرفته و بررسی شود.
بهعنوان نمونه در صنعتی که روند تغییرات تکنولوژی در آن پرشتاب است این دوره معمولا کوتاهتر بوده و ضرورتهای ارتقای تکنولوژی ممکن است هرچند سال و نه هر یک یا دو دهه به سراغ سازمان بیایند یا حتی شاید برای شرکتهای زیادی، بهروزآوری و ارتقای تکنولوژی، کارکرد و مصداق اجرا نداشته باشد که این موارد البته خارج از دامنه کاربرد بحث ما خواهند بود.
فرآیندهای تولیدی و عملیات بسیاری از شرکتهای صنعتی، مبتنیبر داراییهای فیزیکی، تجهیزات، ماشینآلات و دانش فنی (تکنولوژی) است. بسیاری از بنگاههای خدماتی همچون شرکتهای حملونقل، بازرگانی، تفریح و سرگرمی نیز برای ارائه خدماتشان متکی به تجهیزات، تکنولوژی، نرمافزارها، منابع دانشی و همچنین داراییهای فیزیکی هستند. تقریبا تمامی کسبوکارها و بنگاههای اقتصادی باید بهصورت دورهای به ارتقای دانش فنی و بهروزآوری تکنولوژیهای مورد استفاده در فرآیندهای عملیاتی خود فکر کرده و توجه خاصی داشته باشند در غیر این صورت بهتدریج مزیتهایی که نسبت به رقبا دارند رو به سستی گذاشته و توان رقابتیشان کاهش مییابد.
شاید بر خلاف آنچه بدیهی میدانیم نیاز باشد که منافع و قوتهای حاصل از تکنولوژیهای جدید و مزایا و فرصتهای ناشی از دانش فنی سطح بالا (یا ضعفها، آسیبها و تهدیدهای تکنولوژی قدیمی و از رده خارج شده) را برشمریم تا بیشتر با ضرورتها و الزامات گردآوردن سرمایه برای به خدمت گرفتن تکنولوژیهای نوین و سطح بالا آشنا شویم. این مزایا، طبعا در صنایع و تکنولوژیهای مختلف، نتایج یکسانی نداشته و قوتهای بیشتر یا منافع کمتری را به همراه خود میآورندکه عبارتند از: انتشار مقدار کمتر آلایندههای زیست محیطی، سرعت بیشتر تولید، نیاز کمتر به نیروی انسانی، اشغال حجم و فضای کمتر، مصرف کمتر حاملهای انرژی، انعطافپذیری بالاتر در برنامهریزی، عملیات و کنترل، قابلیت اطمینان بالاتر، سهولت در ارتباط با تجهیزات دیگر و امکانات بهتر برای اتصال به شبکه و اینترانت، زمان کوتاهتر برای آمادهسازی، تنظیم و راهاندازی، سرویسپذیری آسان و سهولت در نگهداری و تعمیرات تجهیز، کیفیت بالاتر محصولات تولیدی، کاربرپسندی بیشتر و ارگونومیکتر، تولید محصولات جدیدتر و با تکنولوژی بالاتر.
نتیجه و حاصل هر یک یا چند مورد از عوامل بالا را میتوان در کیفیت بهتر محصولات و خدمات، قیمت تمامشده پایینتر و بهرهوری و ارزش افزوده بیشتر جستوجو کرد که در نهایت خرسندی و رضایت ذینفعان بنگاه را باعث خواهد شد.
هر چند تا اینجا بیشتر به دانش فنی و مزیتهایش پرداختهایم؛ اما مساله اصلی بحث حاضر، مدیریت تکنولوژی نیست هر چند بسیار به آن مرتبط است، صحبت بر سر نحوه تنظیم عوامل تاثیرگذار و همچنین رویکردی است که مدیران ارشد سازمان در پیش میگیرند تا بتوان شرایطی به وجود آورد که مدیریت رده بالای شرکت اگر تشخیص دهد و اراده کند، بتواند تکنولوژی جدید و بهروز را تهیه کرده و به خدمت بگیرد.
واژه کلیدی برای دستیابی به این مهم، انباشت سرمایه است. انباشت سرمایه در یک بنگاه تجاری از نوع تولیدی و حتی در مواردی هم خدماتی، باید در گستره و دایره تصمیمگیریها و برنامهریزیهای راهبردی استراتژیستهای سازمان وجود و حضور داشته باشد. هر چند تصمیمگیری نهایی بسته به عوامل متعددی است که مسائل محیطی درونی و بیرونی کسبوکار، مهمترین آنها هستند اما به سبب زمانبر بودن پروسه انباشت سرمایه برای هر هدفی همچون به روز کردن تکنولوژی مورد استفاده در عملیات شرکت، این تصمیم استراتژیک مدتها پیش از ظهور آن بهعنوان یک ضرورت و الزام، بهتر است که دغدغه مدیران ارشد باشد.
شرکتها و بنگاههای انتفاعی که در صنایع مختلفی فعال هستند و کسبوکار خود را ادامه میدهند، به احتمال بالا سود و منفعتی راضیکننده به دست میآورند وگر نه باید تصمیمهای سختی همچون کاهش فعالیتها یا حتی توقف کسبوکار و تعطیلی بنگاه را بهعنوان گزینههای ممکن مد نظر قرار دهند. پیشفرض این است که عملیات سازمان سودآور است. حالا و پس از آنکه از محل درآمد شرکت، هزینهها پرداخت شد و سهم ذینفعان دیگر همچون مالیات بخش دولتی پرداخت شد آنچه باقی میماند سود حاصل از کسبوکار است. به احتمال زیاد بخشی از سود به دست آمده از فعالیت اقتصادی بنگاه، به سهامداران بابت قدردانی از سرمایهگذاریشان خواهد رسید، اینجاست که بخشی از آنچه ممکن است باقی مانده باشد دیگر باید رسوب داده شود و بهصورت انباشت سرمایه درآید.
البته منظور آن نیست که نقدینگی به کناری گذاشته شود تا زمانی که بخواهیم از آن بهره برده و تکنولوژی، سختافزار و دانش جدید و به روز را برای شرکت تهیه و تامین کنیم. راه بهتر، همیشه وجود دارد و آن این است تا در موقعیتهایی مولد، سرمایهگذاری شود که البته در کوتاهمدت یا در میانمدت، قابل وصول و نقدشدنی باشد.
استراتژیستهای سازمانها باید دوراندیشانه تدابیر لازم مانند پول، منابع مالی یا اعتبار مورد نیاز برای ارتقای تکنولوژی و به روزآوری دانش فنی ضروری برای عملیات شرکت را از قبل در برنامهریزیهای بلندمدت و میانمدت خود در نظر بگیرند. این به آن معناست که شرکت در شرایط فروش، درآمدزایی و سودآوری مناسب، نیمنگاهی به شرایط اضطراری احتمالی در آینده داشته باشد. توجه به این موضوع در زمان مناسب آن بسیار ضروری است و حداقل فایده این نگرش و رویکرد آن است که شرکت مجبور نمیشود در شرایط نامناسب مالی و به سبب اضطرار و فشارهای محیط بیرونی، رقبا یا مشتریان دست به این اقدام زند و برای اینکه بتواند تکنولوژی و دانش فنی مورد نیاز خود را تهیه کند مجبور به اخذ وامها و تسهیلات با هزینه تامین سرمایه بالا و نامنصفانه شود.
روابط عمومی و امور بین الملل شرکت خدمات حمایتی کشاورزی