دنیای اقتصاد- مترجم: مریم مرادخانی
منبع: the Cut : مشاور عزیز، پنج سال برای یک شرکت کار میکردم تا اینکه یک ماه پیش و به دنبال تعدیل نیرو، عذرم را خواستند. حالا دنبال کار جدید هستم. در اینترنت مقالههای زیادی درباره فوت و فنهای کاریابی پیدا کردم، از شناسایی فرصتهای شغلی گرفته تا نحوه پاسخگویی به سوالات مصاحبه و مذاکره برای حقوق. یکی از مقالات به روشی به نام «مصاحبه برای کسب اطلاعات» اشاره کرده بود. در گوگل جستوجو کردم و اجمالا دربارهاش خواندم. حالا سوالم این است که در این مصاحبهها، چه سوالاتی باید بپرسیم و آیا این روش، اصلا مفید هست یا نه؟
مصاحبه برای «کسب اطلاعات» چیست؟
پاسخ: دوست عزیز، هر کسی که مقالات و توصیههای کاریابی را خوانده باشد، احتمالا با این مفهوم آشناست. خیلیها این روش را به کارجویان توصیه میکنند. اول یک توضیح کوچک درباره این مصاحبهها میدهم. فرض کن به فناوری اطلاعات علاقه داری و دوست داری در این زمینه کار کنی، اما هیچ اطلاعاتی دربارهاش نداری. با کمک این روش میتوانی با غریبههایی که در این حوزه کار میکنند، ملاقات کنی و از آنها اطلاعات بگیری، مثلا درباره یک شرکت خاص، محدوده حقوقها، مسیر حرفهای در این حوزه و... مصاحبه برای کسب اطلاعات، یک ابزار قدرتمند برای تحقیق و جستوجوست که در بسیاری از مقالهها به کارجویان توصیه میشود.
اما متاسفانه بسیاری از کارجویان تصور میکنند این مصاحبهها راهی برای استخدام شدن است. در نتیجه، خیلی از آنها به بهانه دریافت اطلاعات با یک نفر قرار میگذارند در حالی که هدفشان چیز دیگری است. چیزی که واقعا میخواهند این است که بگویند: «میشود با من ملاقات کنید، با سابقه کارم آشنا شوید و بعد من را به شرکت یا آشنایانتان معرفی کنید؟» این واقعا توهین آمیز است که با کسی به بهانه دریافت اطلاعات قرار بگذاری اما چیز دیگری از او انتظار داشته باشی. وقتی طرف مقابل به نیت تو پی میبرد، توی ذوقش میخورد و حس میکند داری او و فرآیند استخدام شرکتشان را دور میزنی. البته منظورم این نیست که این مصاحبهها به شاغل شدن منجر نمیشوند. گاهی میشوند. گاهی، کسی که دارد تو را میشناسد، وقتی دارد به سوالاتت جواب میدهد میگوید: «میدانی! در شرکت ما به زودی یک جایگاه شغلی خالی میشود. رزومه ات را میخواهم» یا «چند تا آشنا دارم که گاهی آدمهایی با پیشینه کاری تو را استخدام میکنند. بگذار رزومه ات را برایشان بفرستم.»
اما اگر انتظار چنین اتفاقی را داشته باشی و با این ذهنیت پیش او بروی: اولا، احتمالا ناامید میشوی. ثانیاً، او احتمالا میفهمد که ناامید شدهای و از اینکه قصد فریب او را داشتی، ناراحت میشود. بنابراین، فقط در صورتی از این روش استفاده کن که: ۱. واقعا به دنبال گسترش اطلاعاتت درباره یک حوزه هستی و ۲. فقط کسی جواب سوال هایت را میداند که در آن حوزه کار میکند. مورد دوم خیلی مهم است. نباید برای سوالاتی که جوابش را به راحتی میتوانی در گوگل پیدا کنی وقت کسی را بگیری. این مصاحبهها برای کسب اطلاعاتی هستند که با خواندن بروشور شرکت نمیتوانی به آنها دست پیدا کنی و فقط کسی که داخل سازمان یا آن حوزه است از آنها خبر دارد. در اینجا چند نمونه از سوالات خوبی که میتوانی در این مصاحبهها بپرسی ذکر میکنم:
چه چیزی هست که آرزو میکنید قبل از ورود به این حوزه میدانستید. آیا تصورات غلط و رایجی درباره این شغل وجود دارد؟
به نظر شما چه تیپ آدمهایی در این حوزه موفق میشوند؟ آیا افراد خاصی هستند که بیشتر از بقیه با مشکل مواجه شده باشند؟
چه چیزهایی میتوانم مطالعه کنم تا اطلاعات کافی درباره این حوزه کسب کنم؟
به نظر شما بهترین کارفرمایان این صنعت کدامها هستند؟ آیا کارفرمایی هست که بهتر است سراغش نروم؟
به نظر شما، مزایا و معایب کار کردن در شرکت بزرگی مثل X در مقایسه با شرکت کوچکتری مثل Y چیست؟
حقوق شغل X برای شروع معمولا چقدر است؟
مردم معمولا چند وقت در شغلی مثل X میمانند تا ارتقا بگیرند؟ آیا برای پیشرفت و ارتقای شغلی باید به یک شرکت دیگر برویم یا ارتقای درون سازمانی رایج است؟
ساعت کاری اکثر افراد چقدر است؟ آیا غروبها و آخر هفتهها باید در دسترس باشیم؟
به نظر شما چرا بعضیها این حوزه را ترک میکنند؟ وقتی میروند، قصد دارند کجا بروند؟
من دنبال شغلهایی مثل X و Y هستم. آیا به نظرتان واقع بین هستم و در این مرحله از زندگی شغلیام میتوانم در یک چنین شغلی استخدام شوم؟
اما اصلا چطور قرار ملاقات بگذاریم؟ سراغ آدمهایی که میشناسی برو. ببین آیا مایلند تو را وارد شبکه ارتباطی شان کنند و با کسانی آشنایت کنند که در حوزه مورد علاقه ات کار میکنند. داشتن یک دوست مشترک، شانست را افزایش میدهد چون اینجوری آدمهای بیشتری قبول میکنند که با تو قرار گفتوگو بگذارند. میتوانی سراغ گروه فارغالتحصیلان بروی یا حتی غریبههایی را در لینکدین پیدا کنی. احتمال موفقیتت در لینکدین کمتر است اما گاهی یک غریبه که اصلا تو را ندیده، حاضر است با کسی مثل تو صحبت کند چون خودش قبلا در همین شرایط بوده و دوست دارد کمک کند. برای آنکه شانست را بالا ببری و جواب مثبت بگیری، حواست باشد که توضیح دهی که چرا با او تماس گرفتهای. مثلا توضیح دهی: «چون مسیر حرفهای شما شبیه مسیری است که آرزو دارم یک روز در آن قرار بگیرم» یا «شما روی پروژهای کار میکنید که با علایق من در یک راستا است» یا به وجوه اشتراکتان اشاره کنی، مثلا «در یک مدرسه درس میخواندیم» یا «در یک محله بزرگ شدیم.»
اولین ایمیلی که به او میفرستی هم باید شامل چند سوالی باشد که قصد داری از او بپرسی تا نشان دهی که واقعا از او سوال داری، روی سوالات فکر کردهای و نمیخواهی بدون آمادگی پیش او بروی و وقتش را هدر دهی و البته، اگر کسی درخواستت را پذیرفت و برای دیدار تو وقت گذاشت، حتما پس از ملاقات از او تشکر کن. یکی از دلایلی که بعضیها با این مصاحبهها موافقت میکنند، احساس رضایتی است که به دست میآورند اگر بدانند که واقعا کمکی کردهاند. پس به این وظیفه ات عمل کن و پس از گفتوگو، پیگیری کن و به او بگو که کمک بزرگی بوده. اگر بتوانی به نکات خاصی که از همه بیشتر کمکت کرده اشاره کنی که چه بهتر! (مثلا اطلاعات کلیدی). سپس، وقتی در حوزه مورد نظرت استخدام شدی، به تمام کسانی که کمکت کردهاند اطلاع بده. آنها وقتی بفهمند کمک شان به موفقیتت منجر شده، کلی خوشحال خواهند شد.
روابط عمومی و امور بین الملل شرکت خدمات حمایتی کشاورزی