جزئیات مقاله

فرصت امروز- مترجم: علی آل علی

با توجه به گزارش موسسه Small Business Administration، کسب و کارهای کوچک با کمتر از 5میلیون دلار درآمد سالانه باید 7 الی 8درصد از درآمدشان را به بخش بازاریابی اختصاص دهند. با این حساب اختصاص این مقدار بودجه به استراتژی های نامناسب و ناکارآمد شرم آور خواهد بود. اگر ما به دنبال بازگشت سرمایه گذاری مان در حوزه بازاریابی هستیم، باید به صورت هوشمندانه در آن فعالیت کنیم. در این مقاله هدف اصلی من نمایش شیوه های موفقیت در استفاده از بودجه بازاریابی شرکت مان با استفاده از معرفی بدترین اشتباه های ممکن است، بنابراین با پرهیز از اشتباه های ذیل بهره حداکثری از بودجه بازاریابی تان خواهید برد.

اشتباه بازاریابی

1. شکست در یافتن مخاطب هدف

بدون تردید هر بازاری به خریدارهای خود اتکا دارد. بدون وجود خریدار تمام فرآیندهای کسب و کار بی نتیجه خواهد ماند. اشتباه بسیاری از برندها عدم شناخت درست مخاطب هدف شان است. همه برندهای بزرگ و موفق شناخت درستی از مخاطب هدف شان دارند، بنابراین ما نیز باید به سراغ جمع آوری اطلاعات و شناخت درست مخاطب باشیم. در صورت ناتوانی در زمینه شناخت مخاطب هدف برند ما هیچ پیشرفت و توسعه ای را به خود نخواهد دید. این امر یکی از بدترین شیوه های صرف بی نتیجه بودجه برندمان خواهد بود.

به محض اینکه مخاطب هدف برندمان را شناسایی کردیم، باید جهت گیری فرآیند بازاریابی مان را به سوی آنها قرار دهیم. به عبارت بهتر، استراتژی بازاریابی ما باید براساس شناخت مان از مخاطب هدف تدوین شود.

نکته مهم در اینجا ضرورت شناسایی سلیقه مخاطب به منظور تولید محتوای بازاریابی تاثیرگذار است. به منظور یافتن مخاطب هدف برندمان باید به پرسش های ذیل پاسخ دهیم:

مطلب مرتبط: 24 اشتباه بزرگ در بازاریابی

مشتریان بالقوه برند ما چه کسانی هستند؟

مشتریان بالقوه ما چه نیازهایی دارند؟

محل سکونت مشتریان ما کجاست؟

مشتریان موردنظر چه زمانی از برند ما خرید می کنند؟

آنها چه شیوه ای را برای خرید ترجیح می دهند؟

هنگام کنار هم نهادن اطلاعات به دست آمده از مشتریان باید به جزییاتی نظیر سن، جنسیت و شغل توجه کنیم. به این ترتیب امکان یافتن شیوه های رفع نیاز مشتریان پدیدار می شود. در پایان نیز باید به دنبال بهبود وضعیت برندمان با توجه به تحلیل تغییر رفتار مشتریان باشیم. این امر به طور عمده به روز رسانی محصولات را شامل می شود.

2. فراموشی تاکید بر روی ارزش انحصاری برندمان

چه چیزی کسب و کار ما را از دیگر رقبا متفاوت می کند؟ ناتوانی در زمینه تاکید بر روی آنچه برندمان را از دیگران متمایز می کند، یکی از بزرگترین اشتباه های بازاریابی محسوب می شود. در این میان فرقی بین بازاریابی دیجیتال با فیزیکی وجود ندارد. نکته مهم ضرورت جلب توجه مخاطب هدف به ارزش انحصاری برندمان است. ارزش انحصاری بیانگر مزیت اصلی استفاده از محصولات و خدمات برندمان برای مشتریان است. به این ترتیب با توجه به ارزش انحصاری برندمان امکان رقابت با سایر شرکت ها امکان پذیر خواهد شد. در صورت عدم افزودن ارزش انحصاری برندمان به فرآیند بازاریابی شاید مخاطب هدف مان هیچ گاه نسبت بدان اطلاع حاصل نکند.

پیش از این من به ضرورت آگاهی از چرایی خرید مشتریان از برندمان اشاره کردم. پاسخ به این «چرایی» در فرآیند بازاریابی برندمان از طریق اشاره به ارزش انحصاری مان ضروری است.

3. عدم راه اندازی سایت رسمی

بیش از یک سوم کسب و کارهای کوچک سایت رسمی ندارند. بدون تردید با توجه به همین نکته امکان رهیابی دلیل شکست شمار بالایی از کسب و کارهای کوچک وجود دارد.

به راستی چرا سایت رسمی برای کسب و کارهای کوچک دارای اهمیت است؟ از طریق ایجاد سایت رسمی امکان اطلاع رسانی پیرامون برندمان، ایجاد اعتبار و خلق فرصت های فروش وجود دارد. نکته مهم در این میان محدودیت های تمرکز صرف بر روی بازاریابی مبتنی بر شبکه های اجتماعی یا الگوهای سنتی بازاریابی است. اگر برند ما سایت رسمی نداشته باشد، کاربران به هنگام جست وجو در موتورهای جست وجوگر مانند گوگل هرگز ما را پیدا نمی کنند.

با توجه به آنچه گفته شد، ایجاد یک سایت رسمی برای نمایش برندمان به مشتریان آنلاین ضرورت دارد. در سایت رسمی برندمان باید نسبت به درج اطلاعات دقیق اقدام کنیم. به این ترتیب مخاطب هدف مان تمام اطلاعات مورد نیازش را به دست خواهد آورد.

شاید به نظر بسیاری از افراد تلاش برای راه اندازی یک سایت با اطلاعات دقیق کافی باشد، بااین حال به نظرم کارهای بیشتری نیز می توان انجام داد. به عنوان مثال، به هنگام ساخت یک سایت باید به فکر راه اندازی یک وبلاگ جانبی نیز بود. براساس گزارش موسسه HubSpot سرمایه گذاری بر روی راه اندازی وبلاگ جانبی برای برندمان میزان بازدید سایت را تا 4.5 برابر افزایش می دهد. البته در اینجا منظور از راه اندازی وبلاگ بارگذاری حداقل 16 پست ماهانه نیز هست. در غیر این صورت وبلاگ مان به عنوان یک ابزار جلب نظر کاربران نشاخته نخواهد شد.

علاوه بر راه اندازی وبلاگ رسمی، باید به فکر تدارک ساز و کارهایی برای خرید آنلاین مشتریان از سایت مان باشیم. به این ترتیب مشتریان پس از مشاهده محصولات یا مطالعه مقالات وبلاگ به طور مستقیم فرصت خرید آنلاین را خواهند داشت.

4. پرهیز از ارزیابی نتایج

یک استراتژی موفق بازاریابی از دل ایده های شکست خورده پدید می آید. من هیچ گاه حتی یک استثنا نیز در این مورد مشاهده نکرده ام. متاسفانه جریان غالب در دنیای کسب و کار مربوط به پردازش ایده های تازه بدون توجه به ایده های ناموفق قبلی است. به این ترتیب دائما شاهد ایده های ناموفق هستیم.

امروزه تاثیر ارزیابی نتایج بازاریابی برای بهبود کمپین های بعدی هیچ امر عجیب و غریبی نیست، با این حال هنوز هم بسیاری از برندها نسبت به استفاده از این نکته بی توجه اند. دلیل اصلی این امر چالش های همراه با فرآیند ارزیابی نتایج بازاریابی است. براساس گزارش موسسه HubSpot، نزدیک به 40درصد از کارآفرینان کانادایی و آمریکایی جمع آوری اطلاعات پیرامون کمپین بازاریابی و تحلیل آن را بسیار دشوار ارزیابی کرده اند. به عبارت دیگر، براساس دیدگاه اغلب کارآفرینان و بازاریاب ها فرآیند ارزیابی نتایج بازاریابی دشوارترین کار ممکن به حساب می آید.

به طور معمول ارزیابی نتایج بازاریابی آنلاین برندمان بسیار ساده تر از نمونه های فیزیکی است. دلیل این امر نیز وجود ابزارهای کمکی بسیار متنوع به منظور ارزیابی وضعیت کمپین های بازاریابی دیجیتال است. بسیاری از اطلاعات مورد نیاز برندها و بازاریاب ها از طریق این ابزارها و به سادگی فراهم می شود، با این حال در مورد حوزه بازاریابی فیزیکی شرایط کاملا متفاوت است. اینجا دیگر خبری از ابزارهای فوق هوشمند برای جمع آوری اطلاعات نیست. به همین دلیل اغلب شکایت های برندها در زمینه چالش های ارزیابی وضعیت بازاریابی مربوط به همین حوزه است.

یکی از شیوه های ساده و در عین حال کاربردی برای ارزیابی وضعیت بازاریابی فیزیکی برندمان توزیع کوپن های دارای شمار سریال مشخص میان مخاطب های هدف است. به این ترتیب کاربران امکان بیان نظرات شان در مورد وضعیت کلی برندمان (شامل حوزه بازاریابی) را خواهند داشت. شاید چرایی علاقه مخاطب های هدف برندمان به شرکت در چنین طرح هایی محل سوال باشد. بدون تردید کمتر کسی به طور خودجوش علاقه مند به انجام چنین کاری است. درست به همین دلیل ما باید به دنبال ایجاد انگیزه در مخاطب باشیم. این امر از طریق برگزاری جشنواره های مختلف و تعیین جایزه برای شرکت کنندگان در این نظرخواهی ها صورت می گیرد.

به عنوان جمع بندی این بخش باید به برخی از مهم ترین فاکتورهای مورد توجه برندها به هنگام ارزیابی وضعیت بازاریابی اشاره کنم:

هزینه های جلب توجه و نظر مشتریان

نرخ کلیک کاربران بر روی مطالب سایت برندمان

نرخ مشاهده سایت از سوی کاربران

شمار بازدیدهای دریافتی از سوی مشتریان وفادار

ترافیک اکانت برندمان در شبکه های اجتماعی

5. جاماندن از موج ترندها

از اوایل هزاره جدید شبکه های اجتماعی به عنوان بزرگترین دستاورد عرصه ارتباطات تاثیر انکارناپذیری بر روی دنیای کسب و کار داشته است. شما به عنوان یک کسب و کار جویای نام چگونه با موج تحولات ناشی از ورود شبکه های اجتماعی به حوزه کسب و کار دست و پنجه نرم می کنید؟

محبوب ترین ترندهای تولید محتوا در شبکه های اجتماعی توجه به شخصی سازی مطالب و تجربه مشتریان است. به این ترتیب برند ما فرصت جلو افتادن از بسیاری شرکت های دیگر را خواهد داشت. نکته مهم در این میان توجه به بازاریابی ویدئویی است. اکنون فرمت ویدئو محبوب ترین گزینه کاربران دنیای اینترنت است. پیش بینی ها نیز از سلطه محتوای ویدئویی بر دنیای اینترنت با سال 2020 حکایت دارد، بنابراین باید به این موضوع به عنوان یک ترند مهم توجه داشت. به گزارش وبلاگ Econslutancy، استفاده از فرمت ویدئویی موجب افزایش 144درصدی بازدیدکنندگان آنها به خرید محصولات یک برند می شود. این امر از نقطه نظر بازاریابی ارزش بسیار بالایی دارد، چراکه بیانگر تاثیرگذاری بسیار بیشتر ویدئو در مقایسه با سایر فرمت هاست.

مطلب مرتبط: 7 اشتباهی که نباید در بازاریابی محتوایی مرتکب شوید

علاوه بر توجه به ترندهای تازه، باید اندکی خلاقیت نیز به خرج داد. بدون تردید تلاش برای هماهنگی با ترندهای تازه بسیار مطلوب است، با این حال آیا در مورد چگونگی ظهور همین ترندهای برتر فکر کرده اید؟ به طور معمول این ترندها از سوی برخی برندهای پیش رو معرفی می شوند. سپس با استقبال خریدارها بدل به الگویی برای سایرین می شوند، بنابراین باید اندکی به فکر تقویت خلاقیت و ایده پردازی برندمان برای خلق ترندهای برتر باشیم.

کلید پرهیز از اشتباهات بازاریابی چیست؟

اکنون که در مورد برخی از اشتباه های رایج بازاریابی نکاتی را مطالعه کردیم، به احتمال زیادی علاقه مند به آگاهی از شیوه پرهیز از آنها هستید. کلید پرهیز از اشتباه های بازاریابی تدوین یک برنامه بازاریابی خواهد بود. برنامه بازاریابی برند ما باید شامل تعیین چنین عناصری باشد:

بودجه بازاریابی

مخاطب هدف

پلتفرم های مورد استفاده

محتوا

اهداف

بازاریاب ها.

 

روابط عمومی و امور بین الملل شرکت خدمات حمایتی کشاورزی