جزئیات مقاله

دنیای اقتصاد- مترجم: مریم مرادخانی

منبع: the Cut : مشاور عزیز، من یک شغل دائمی در یک شرکت دولتی دارم. یک کارمند قراردادی داریم که اصلا کارهایش را درست انجام نمی‌دهد. طرز برخوردش هم خوب نیست. به نظرم دیگر شورش را در آورده است. اسناد را بدون آنکه به آنها رسیدگی کند در قفسه اسناد تکمیل شده می‌گذارد. چک‌ها را گم می‌کند. کارهای سخت را ناتمام می‌گذارد. از تلفن شرکت برای تماس‌های شخصی استفاده می‌کند. ساعت‌ها با تلفن حرف می‌زند. بی ادب هم هست و این را همه می‌دانند. کارهای ناتمامش را ما باید تمام کنیم. وقتی همکاران می‌خواهند با او صحبت کنند و این مساله را به او تذکر دهند، به آنها پشت می‌کند. اصلا به ما محل نمی‌گذارد.

چرا بعضی شرکت‌ها کارکنان بد را اخراج نمی‌کنند؟

مدیران این موضوع را می‌دانند. طی هشت ماه گذشته، پنج نفر از کارکنان بارها با او به مشکل برخورده‌اند و مساله را به یکی از آنها گزارش داده‌اند. آنها هر بار سرشان را تکان می‌دهند و می‌گویند به مساله رسیدگی خواهند کرد اما فقط به او تذکر می‌دهند که در انجام کارها کوتاهی نکند و بعد خودشان را کنار می‌کشند.

 

تازه! قرارداد او دو بار تمام شده و هر بار، تمدیدش می‌کنند. به نظر شما آیا دلیل خاصی برای این کارشان دارند؟ رفتار او را اصلا نمی‌شود نادیده گرفت. حالا که صحبت با او و مدیران فایده‌ای ندارد، آیا کاری از دست ما ساخته است؟

 

پاسخ: دوست عزیز، وقتی یک کارمند افتضاح اخراج نمی‌شود، معمولا به یکی از دلایل زیر است:

 

 مدیر او نمی‌تواند خودش را وادار کند که وارد یک گفت‌وگوی دشوار شود. اینکه به یک نفر بگوییم «عملکردت ضعیف است» سخت است. اخراج کردن سخت است. اما اینها بخشی از وظایف یک مدیر است. با این حال، خیلی از مدیران دوست ندارند با این مسائل روبه‌رو شوند. همان‌طور که یکی از وظایف آن کارمند، رسیدگی به اسناد است، رسیدگی به چنین مشکلاتی هم از وظایف مدیر است.

 

مدیر او فکر می‌کند پیدا کردن یک نیروی جدید، استخدام و آموزش دادنش، هم زمانبر است، هم انرژی بر. البته این درست نیست. استخدام کردن، دردسر دارد اما فقط برای یک مدت کوتاه. کار کردن با یک کارمند ضعیف، دردسرش بیشتر و طولانی‌تر است.

مدیر دلش برای آن کارمند می‌سوزد. احساس دلسوزی نسبت به کسی که ممکن است کارش را از دست بدهد، طبیعی است. دلسوز بودن خوب است. اما اگر با او صادق باشیم، مشکلات را صراحتا برایش توضیح دهیم و به او کمی زمان دهیم که تغییر کند بیشتر در حقش لطف کرده‌ایم. به‌علاوه، مدیری که سعی دارد با کارمند مشکل‌دار، مهربان باشد، باید بداند که دارد در حق بقیه کارکنان که کارشان تحت تاثیر آن کارمند قرار گرفته، ظلم می‌کند.

مدیر کاری نمی‌کند به این امید که کارمند، خودش استعفا دهد. این هم یک رویکرد نادرست است، درست مثل اینکه ببینید فروشتان پایین آمده و امیدوار باشید که بدون دخالت شما، همه چیز روبه‌راه شود. با این طرز فکر، ممکن است مجبور شوی سال‌ها عملکرد بد آن کارمند را تحمل کنی که نتیجه‌اش، ناامیدی و تضعیف روحیه بقیه است.

در بعضی از شرکت‌ها، اخراج یک کارمند آنقدر کاغذبازی و دردسر دارد و آنقدر زمان‌بر است که مدیر فکر می‌کند به دردسرش نمی‌ارزد. خیلی از شرکت ‌ها این باور غلط را دارند که اگر اخراج کارکنان، کلی کاغذبازی و تشریفات داشته باشد و کسی نمی‌تواند از نظر قانونی از آنها ایراد بگیرد.

کارمند بد، با پارتی به شرکت آمده یا پشتش به یک آدم مهم گرم است. این یک مورد نادر است اما گاهی کارمند بی کفایت، تا ابد اخراج نخواهد شد چون یک آدم مهم از او حمایت می‌کند، مثلا مدیر ارشد اجرایی یا حتی حامی مالی شرکت. گاهی هم کارمند مربوطه، میان افراد جامعه سرشناس است و کارفرما می‌ترسد که اخراج او، واکنش‌هایی از سوی جامعه به دنبال داشته باشد.

بی‌توجهی مدیران شرکت شما کاملا فاحش است. او یک کارمند موقتی است پس اخراج کردنش نباید کار سختی باشد. حتی اگر هم جرات اخراج کردنش را ندارند، تمام شدن قراردادش می‌تواند این کار را برایشان آسان کند. اما بنا به دلایلی قراردادش را تمدید می‌کنند. کسی نمی‌داند کدامیک از دلایلی که ذکر کردم، در تصمیم آنها نقش داشته باشد اما شرط می‌بندم که دلیل اول، یا به‌طور کلی، ترس، مانع اصلی اخراج این کارمند است.

 

کنجکاوم بدانم که وقتی تو و همکارانت موضوع را به مدیران گزارش دادید، چقدر صریح و بی پرده صحبت کردید؟ آیا مشکلات را کم اهمیت جلوه دادید؟ چون بعضی از آدم‌ها گاهی وقتی می‌خواهند از کسی گله و شکایت کنند، همین کار را می‌کنند. اگر اینطور است، حالا وقتش است که صریح تر و جسورتر باشید، مثلا: «نحوه کار کردن جین غیر‌قابل‌قبول است و دارد به کار ما لطمه وارد می‌کند. می‌دانم که بارها به او اخطار داده‌اید اما آب از آب تکان نخورده. باید یک جایگزین برایش پیدا کنیم. چه کارهایی باید انجام دهیم تا یک کارمند موقتی جدید بیاوریم؟» طوری صحبت کن که بدانند «اصلا» نمی‌توانید به همکاری با کارمندی که تا این حد بی کفایت است، ادامه دهید. گاهی لازم است با مدیران سهل‌انگار که از درگیری اجتناب می‌کنند اینطور برخورد کرد تا تلنگر بخورند و یک کاری بکنند.

 

در ضمن، گفتی که با «مدیران» صحبت کردید. شما باید با کسی صحبت کنید که آن کارمند موقتی، مستقیما به او گزارش می‌دهد (یعنی مافوقش). و اگر فایده‌ای نداشت، با رئیس مافوقش صحبت کنید.  البته بسته به اینکه چه نقشی در سازمان دارید، می‌توانید از مدیر خودتان بخواهید که از قدرتش استفاده کند و مدیران را به اخراج او متقاعد کند.

 

اما اگر هیچ‌کدام از این تلاش‌ها به جایی نرسید، می‌توانیم اینطور نتیجه‌گیری کنیم که داری برای شرکتی کار می‌کنی که به دلایلی، کارکنان بی کفایت و بدرفتار را تحمل می‌کنند. معمولا وقتی در یک شرکت، چنین مشکلی وجود دارد و ادامه پیدا کردنش برای کسی مهم نیست، مشکلات دیگری هم وجود دارند، از جمله: عملکرد ضعیف کارکنان، کمبود مهارت‌های مدیریتی و وجود مدیرانی که نمی‌توانند تصمیم‌های سخت بگیرند. به عبارت دیگر، مشکل اصلا آن کارمند نیست. او نشانه یک مشکل بزرگ‌تر است.

 

 

روابط عمومی و امور بین الملل شرکت خدمات حمایتی کشاورزی