مترجم: سیدحسین علویلنگرودی
منبع: Gallup : تحقیقات موسسه پژوهشی Bankwest نشان داده که مدیران و روسا نه تنها از شاد بودن در محل کار بینیاز نیستند بلکه در بسیاری موارد شاد بودن روسا و مدیران در محیط کار از شاد بودن کارکنان اهمیت بیشتری پیدا میکند. بر این اساس، همانطور که یک کارمند شاد، کارمند بهتری است شاد بودن یک مدیر و رئیس نیز از ضرورتهای مدیریت موفق و موثر اوست. بهطور کلی، سه عامل اصلی در کاهش و از بین رفتن روحیه شادی در محیط کار بین مدیران و روسا تاثیرگذار هستند که عبارتند از: ابهام در وظایف و کارکردهای شغلی، تعارض نقشهای مدیریتی و فشار کاری زیاد. به عبارت دیگر، مدیران و روسا هنگامی احساس ناشاد بودن در محیط کارشان دارند که دقیقا ندانند چه وظیفهای بر عهده دارند و فشار کاری روی آنها زیاد است و در ایفای نقشهای مختلفشان دچار تعارض باشند.
پژوهش صورت گرفته روی ۳۰۵ نفر از مدیران بخشهای دولتی و غیردولتی استرالیا در سال ۲۰۱۷ نشان داده که ارتباط تنگاتنگی بین وجود احساس شادی در کار و لذت بردن از مدیریت کردن کارکنان و بهرهوری و عملکرد موفق مدیران وجود دارد که این احساس مثبت و سازنده به شدت قابل تسری یافتن به کارکنان است بهطوری که ۸۸ درصد شرکتکنندگان در این تحقیق که همگی جزو مدیران ارشد سازمانی و روسای شرکتهای خصوصی در استرالیا بودند اعلام کردند که شاد بودن آنها در محل کار تاثیر بسزایی در شادتر شدن کارکنان و در نتیجه ارتقای سطح عملکردی آنها داشته و دارد.
از سوی دیگر، یافتههای تحقیقات موسسه گالوپ نیز حکایت از آن دارد که استرسهای کاری و ترس از کسب نتایج ضعیف و پایینتر از حد انتظار از مهمترین عوامل ناشادساز مدیران و روسای شرکتهای خصوصی و حتی مدیران شرکتها و موسسات غیرانتفاعی به شمار میآید که به شدت بر کارآیی و عملکرد آنها تاثیر منفی میگذارد و موجب کاهش چشمگیر بهرهوری کارکنان تحت امر آنها نیز میشود.
نکته جالبتر در مورد ناشاد بودن مدیران در محیط کار به عامل سن مدیران و میزان تاثیرپذیری آنها از عوامل استرسزا و همچنین ناشادساز مربوط میشود بهطوری که مدیران زیر ۳۰ سال و بالای ۶۰ سال بسیار بیش از مدیرانی که در رده سنی بین ۳۰ تا ۶۰ سال قرار دارند از عوامل استرسزا و ناشادکننده آسیب میبینند و عملکردشان تحت تاثیر آنها قرار میگیرد.
علاوه بر این مشخص شده که مدیران ردههای پایین و میانی در مقایسه با مدیران عالیرتبه سازمانی تحت تاثیر عوامل ناشادکننده قرار دارند و در نتیجه احساس شادی کمتری در محل کار دارند که مهمترین عامل در شکلگیری و تقویت این مساله به بالا بودن درجه ابهام در وظایف و نقشهای مدیران رده پایین و میانی مربوط میشود و این به آن معناست که بسیاری از این مدیران چون به درستی نمیدانند که چه انتظارات شغلی از آنها میرود و چگونه باید به توقعات فراوانی که از آنها انتظار میرود پاسخ دهند کمتر احساس شادی و رضایتمندی از کار میکنند که این روحیه منفی و ناشاد قابل تسری یافتن به کارکنان و زیردستان آنها نیز هست.