مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
مدیران هیچگاه نباید فکر کنند که فقط به یکسری تکنیکها و اطلاعات فنی برای مدیر شدن نیاز دارند، بلکه آنچه مهم است داشتن مهارتهای نرمی است که اساس و پیش نیاز موفقیت در عرصه مدیریت به شمار میآیند. این مهارتهای نرم شامل یکسری نگرشها، عادات و رفتارهایی هستند که مدیران هنگام رویارویی با کارکنان به کار میبندند و با کمک آنها مسائل و چالشهای خود و سازمان شان را حل میکنند. در ادامه به ۱۰ مهارت نرمی که هر مدیری به آن نیاز دارد اشاره خواهد شد.
اساس موفقیت در عرصه مدیریت
۱- قابل اتکا بودن: آیا شما بهعنوان فردی که هم مافوقها و هم زیردستانش میتوانند با خیال راحت به او تکیه کنند شناخته میشوید؟ اگر پاسخ این سوال مثبت است پس شما یکی از مهارتهای نرم مورد نیاز برای مدیر شدن را دارا هستید و اگر جوابتان منفی است پس باید در این زمینه روی خود کار کنید.
۲-قاطعیت: شما باید چه نسبت به روسای خود و چه زیردستانتان قاطعانه رفتار کنید و چیزها را همان طور که هستند برای آنها بیان کنید. شما بهعنوان یک مدیر، نباید فقط چیزهایی را بگویید که خوشایند رئیستان باشد یا او دوست دارد بشنود. در عین حال، این قاطعیت و صریح بودن باید با احترام و حفظ حرمت افراد همراه باشد و این یعنی قاطعیت مهربانانه.
۳- سختکوشی: آیا شما سختکوشترین و موفقترین مدیر در میان مدیران هم رده خود هستید یا اینکه تماشاگر موفقیت و پیشرفت همکارانتان یعنی مدیران سایر بخشها هستید. اگر جزو گروه دوم هستید حتما باید برای تقویت و افزایش سختکوشیتان گام بردارید.
۴-مهارتهای ارتباطی: راستی شما چگونه با روسا، هم ردهها و زیردستانتان ارتباط برقرار میکنید و ارتباطتان را با آنها حفظ میکنید؟ آیا میتوانید به همان خوبی که بهصورت نوشتاری (مثلا از طریق ارسال ایمیل) با دیگران ارتباط برقرار میکنید بهصورت شفاهی و رودررو با آنها ارتباط برقرار کنید؟ یک مدیر باید تواناییاش را در برقراری انواع ارتباطات چه بهصورت نوشتاری، گفتاری و دیداری تقویت کند.
۵-کار تیمی: مدیران در دنیای کسب و کار امروز، تافته جدا بافته و جدای از روسا، همکاران و زیردستان شان نیستند و لازم است که با همه آنها در ارتباط باشند و در کارهای تیمی با آنها تعامل داشته باشند.
مهارت مشارکت داشتن در کار تیمی از جمله نیازها و اولویتهای هر مدیری است که قصد دارد در آینده به مدیری بزرگ تبدیل شود. علاوه بر این هر مدیری نیاز دارد که افرادی از طیفهای مختلف و با ویژگیهای متفاوت را گرد هم جمع کند و از مجموعه آنها یک گروه برتر و موفقتر بسازد.
۶-مهارتهای مدیریت زمان: آن منبع و عامل کلیدی که مدیران هیچ گاه به اندازه کافی آن را در اختیار ندارند و هیچ کسی نمیتواند آن را به آنها هدیه دهد «وقت» و «زمان» است. یک مدیر برای موفقیت و دستیابی به اهدافش و بهبود مهارتهای خود و زیردستانش، به زمان و مدیریت درست نیاز دارد. اولویت بندی کارهاو تفویض اختیارات و مسوولیتها از جمله عوامل موثر در مدیریت زمان هستند که مدیران میتوانند با کمک آنها از کمترین وقت شان حداکثر استفاده را بکنند. بنابراین اگر مدیریت بهینه زمان را در دوران کارمندیتان تجربه و تمرین نکردهاید حتما این کار را بهعنوان اولویت اصلی خود در دوران مدیریتیتان در نظر بگیرید.
۷-تیزهوشی و گیرایی: تیزهوش بودن و شکار ایدههای ناب و پرورش دادن آنها، از جمله مهارتهای نرمی است که مدیران با مجهز بودن به آن میتوانند به درک درستی از صنعت و بخشی که در آن مشغول کار هستند دست یابند و در حالت کلی تر نیز قادر خواهند بود تا به خوبی دریابند که مدیریت یعنی چه و چگونه میتوان افراد را هدایت و رهبری کرد.
۸-هدفگذاری: مدیران خوب و لایق به خوبی قادرند تعیین کنند چه نیازهایی وجود دارند که باید برطرف شوند و کدام اهداف را باید تعیین و دنبال کرد. هدفگذاری درست این امکان را به سازمانتان میدهد تا از پرداختن به حاشیه و فعالیتهای کم اهمیت و بی ربط خودداری کرده و روی اولویتهای کاری متمرکز شد و این هنر مدیران بزرگ است که بهترین و مناسبترین اهداف را برای خود و سازمان تحت رهبریشان تعیین و تدوین میکنند.
۹-انعطاف پذیری: در دنیای پرتکاپوی امروز، تغییرات و دگرگونیها حرف اول را میزنند بهطوری که هر روزه شاهد متحول شدن قوانین و مقررات و شرایط رقابت هستیم بهطوری که کمتر روزی را میتوان به یاد آورد که طی آن محصول یا سرویسی جدید به بازارهای جهانی معرفی نشود یا خواستهای جدید از جانب مشتریان و مصرفکنندگان مطرح نشود. در چنین شرایطی است که انعطاف پذیر بودن و توانایی سازگاری یافتن مدیران و سازمانهای تحت رهبری شان با شرایط جدید و قبلا تجربه نشده از اهمیت و ضرورت فراوانی برخوردار خواهد بود.
۱۰- مسیریابی درست و معقول: هدفگذاری درست و اندیشمندانه یک بعد کلیدی از مهارتهای نرم مورد نیاز مدیران به حساب میآید و هدایت کلیت سازمان به سمت تحقق اهداف تعیین شده، بعد مهم دیگری است که مدیران باید با دقت روی آن کار کنند. اگر در سازمانی یک نوع چرخش در اهداف و ارزشها روی دهد این تغییر باید در تغییر مسیر و جهت حرکت کلیت سازمان نیز به وقوع بپیوندد و روشها و مکانیزمهای مدیریتی مورد استفاده در این شرایط باید دگرگون شوند و این هنر و توانایی رهبر تیم است که مقدمات تغییر جهت سازمانی را فراهم آورد و وظایف و کارکردهای هر کدام از ارکان سازمان را در شرایط جدید برای آنها تبیین کند.
بهطور کلی میتوان گفت در حالی که دانش و مهارتهای سخت مدیریتی را میتوان از طریق تحصیل و مطالعه به دست آورد یکسری مهارتهای نرم نیز وجود دارند که داشتن آنها برای هر مدیری که میخواهد در دنیای پرتکاپو و متحول امروز موفق باشد امری ضروری و حیاتی است. این مهارتها را نمیتوان در کتابها جستوجو کرد، بلکه در دنیای واقعی و در حین فعالیتها باید آنها را فرا گرفت و آزمود.