جزئیات مقاله

مترجم: علی آل علی

با پدرام آشنا شوید، یک فردِ حرفه‌ای و با استعداد که سال‌هاست برای سازمان‌اش کار می‌کند. با اینکه پدرام کارش را خوب انجام می‌‌دهد، هیچ‌وقت به این فکر نکرده که می‌خواهد در شغلش به چه چیزی دست پیدا کند. او به طور مرتب فرصت‌های کلیدی را از دست می‌دهد، چون برای تعریف رویاهایش و پیدا کردن استراتژی‌ مناسب برای رسیدن به آنها، وقت نگذاشته است. اگر در تمام این سال‌ها از فرصت‌ها به نفع خود استفاده کرده بود، تا به حال چندین بار ترفیع شغلی گرفته بود.
 
 
«افرادی در این دنیا موفقند، که بلند می‌شوند و موقعیت‌هایی را که می‌خواهند جستجو می‌کنند و اگر نتوانند پیدا کنند، آنها را خلق می‌کنند»
 
جورج برنارد‌شاو، نمایش‌نامه نویس ایرلندی
 
در اصل پدرام هنوز همان وظایفی را بر عهده دارد که زمانی که استخدام شد به او محول شده بودند. او از همین شرایطش راضی است، اما در اعماق وجودش می‌داند که باید بیشتر از اینها نصیبش می‌شد.
 
شرایط شغلی شما چطور است؟ به احتمال زیاد، شما هم دوست دارید شغلی داشته باشید که سرگرم‌کننده، چالش‌برانگیز و راضی‌کننده باشد و همچنین باعث شود تا به نهایت توانایی‌های خود دست پیدا کنید. خبر خوب این است که شاید فرصت‌های زیادی در همین شغلی که فعلا بر عهده دارید نیز برای‌تان وجود داشته باشند. تنها کاری که باید انجام دهید این است که آنها را شناسایی کرده و سپس استراتژی‌ای برای رسیدن به جایی که می‌خواهید را پیدا کنید.
 
در این مقاله، ما یک رویکرد کلی و مرسوم را به شما معرفی می‌کنیم،که می توانید برای رسیدن به نهایت توانایی‌ در کارتان از آن استفاده کنید.
 
کنترل شغل‌تان را به دست بگیرید
بعضی‌ها فکر می‌کنند که پیشرفت شغلی از کنترل‌شان خارج است. بالاخره، یکی باید باشد که شغل، ترفیع، یا پروژه‌ را به شما بدهد. درست است؟
 
خب، از یک نظر شاید این درست باشد. اما، اینکه چه‌کاری انجام می‌دهید و در زندگی به کجا می‌روید فقط به یک نفر بستگی دارد: خودتان. مشاغل بزرگ به سادگی و ناگهانی اتفاق نمی‌افتند. اگر به دنبال شغلی هستید که شما را به چالش بکشد و هیجان‌زده ‌کند باید برایش برنامه‌ ریزی کنید. مراحل زیر در این راه می‌توانند به شما کمک کنند:
 
مرحله‌ی۱: نقاط قوت، نقاط ضعف، انگیزه‌ها و ارزش‌هایتان را مرور کنید
توسعه‌ی استراتژیِ شغلی مانند ساختن یک ساختمان است. باید با زیربنای محکم شروع کنید و آرام آرام مسیر خود را به سمت بالا بسازید. قبل از اینکه کاری انجام دهید، باید نقاط قوت و ضعف خود را تجزیه و تحلیل کنید و بر ارزش‌ها و انگیزه‌هایتان هم تمرکز کنید.
 
با نگاه کردن به نقاط قوت و ضعف‌تان شروع کنید. در وظیفه‌ای که اکنون بر عهده دارید، در چه چیزی از دیگران برتر هستید؟ کدام مهارت‌ها باعث می‌شدند در مشاغل قبلی بدرخشید؟ از طرف دیگر، در کدام مهارت‌ها ضعف دارید؟ کدام کارها و وظایف برای‌تان از همه دشوارتر هستند؟ به یاد داشته باشید، نقاط ضعف و قدرت همیشه به وضوح دیده نمی‌شوند.
 
برای مثال، ممکن است شما در زمینه‌ی ایجاد هماهنگیِ گروهی عالی باشید، شاید این مهارت را دارید که می‌توانید دیگران را طرف‌دار خود کنید، یا شاید استعدادی در ایجاد انگیزه در افراد برای موفق شدن در یک نوآوری را داشته باشید. تمامی اینها نقاط قوت شما هستند. سپس، مواردی که در شغل‌تان به شما انگیزه می‌دهند را تحلیل کنید:
 
کدام وظایف، پروژه‌ها یا کارها در حال حاضر شما را هیجان‌زده می‌کنند؟
چه نوع وظایفی هستند که برای انجام دادن‌شان در آینده انگیزه دارید؟
چه ویژگی هایی از جایگاه شغلی‌تان، همکاران‌تان و یا سازمان‌تان، شما را علاقه‌مند به آن کرده است؟
از کدام مسئولیت‌ها که فعلا بر عهده ندارید لذت می‌برید؟
در اینجا استفاده از ابزاری مانند لنگرهای شغلی شِین، کدهای هولند و فرایند MPS می‌توانند به شما کمک کنند که کاری که مناسب‌تان است را پیدا کنید. حالا وقت آن است تا چیزهایی که در زندگی شاد‌تان می‌کنندرا نیز تحلیل کنید.
 
در آخر، ارزش‌های خود را شناسایی کنید. این کار بدین دلیل مهم است که می‌توانید از ارزش‌ها به عنوان نقشه‌ای برای هدایت تصمیمات‌تان استفاده کنید. استراتژی شغلی شما باید توسط ارزش‌ها و همچنین رویاهایتان هدایت شود. بر شناسایی پنج مورد از برترین ارزش‌های خود تمرکز کنید.
 
مرحله‌ی۲: مزیت رقابتی/نسبی‌تان را بشناسید
بعد از اینکه نقاط قوت و انگیزه‌هایتان را به خوبی شناسایی کردید، باید برتری‌های رقابتی‌تان را مشخص کنید. اینها کارهایی هستند که در مقایسه با اطرافیان‌تان بهتر انجام‌شان می‌دهید. یک نقطه‌ی قوت، مهارت‌های خاص، یا ویژگی‌ای که منحصر به شماست و می‌تواند به سازمان ارزش اضافه کند. دانستن مزیت رقابتی مهم است چون با استفاده از آن ویژگی یا مهارت، می‌توانید در کارتان موفق باشید. به یاد داشته باشید، برتری رقابتی همیشه کاری نیست که آن را به بهترین نحو انجام می‌دهید، بلکه کاری است که از دیگران بهتر انجام می‌دهید و یک جای خالی را در سازمان‌ پر می‌کند.
 
اگر پیدا کردن مزیت رقابتی‌ برای‌تان دشوار است، به عملکرد‌هایی که به تازگی داشته‌اید فکر کنید. آیا رئیس‌تان به طور مرتب شما را برای مهارت خاص یا ویژگی‌ یا موفقیتی تحسین و تمجید می‌کند؟ اگر جواب مثبت است، پس این شاید بتواند نشانه‌هایی از برتری رقابتی‌ را در اختیار شما قرار دهد. همچنین می‌توانید به نقاط قوتی که در مرحله‌ی اول شناسایی کردید هم نگاهی بیندازید و نظرات همکاران، مشتریان یا حتی دوستان‌تان را در این مورد جویا شوید.
 
مرحله‌ی۳: در مورد امکانات تحقیق کنید و بهترین استفاده را از فرصت‌ها ببرید
ممکن است فرصت‌های زیادی برای رشد و پیشرفت در سازمان یا صنعت فعلی شما وجود داشته باشند که شاید در حال حاضر آنها را نمی‌بینید. اما باید آنها را شناسایی کرده و نهایت استفاده را از آنها ببرید.
 
با رویکرد شغلی از تحلیلPEST شروع کنید. این تحلیل به شما کمک می‌کند که گرایش‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، و تکنولوژیکی که ممکن است بر شغل‌تان تاثیر داشته باشند را تجزیه و تحلیل کنید. با استفاده از این ابزار می‌توانید حوزه‌های احتمالی برای رشد و پیشرفت و همچنین حوزه‌هایی که باید از آنها اجتناب کنید را شناسایی کنید. همچنین می‌توانید تحلیل شخصیSWOT که در مرحله‌ی اول انجام دادید را مرور کرده و ببینید کدام یک از فرصت‌هایی که از نقاط قوت‌تان نشأت می‌گیرند، در حال حاضر در اختیارتان قرار دارند.
 
حتما گوش به زنگ باشید که سازمان‌تان چه فرصت‌هایی می‌تواند در اختیارتان قرار دهد و از تمامی دوره‌های آموزشیِ موجود استفاده کنید. مثلا، آیا سازمان شما شهریه‌ی دوره‌های آموزشی که با شغل‌تان مرتبط هستند را می‌پردازد؟ آیا کنفرانس یا نمایشگاهی وجود دارند که شرکت در آنها به نفع‌تان است؟ اطرافیان‌تان هم می‌توانند در شناسایی فرصت‌ها به شما کمک کنند. برای مثال، یک مربی با تجربه می‌تواند در مورد شغل‌تان به شما کمک کند، خصوصا اگر به او اعتماد داشته باشید و مورد احترام‌تان باشد.
 
مرحله‌ی۴: مهارت‌هایتان را توسعه دهید
تا‌کنون، باید در ذهن‌تان تصویری حول محور چیزهایی که در آنها خوب هستید، یا به آنها علاقه دارید، چیزهایی که به شما انگیزه می‌دهند و فرصت‌هایی که در اختیار دارید، ایجاد کرده باشید.
 
حالا باید مهارت‌هایی که برای قدم بعدی به جلو لازم هستند را در خود توسعه دهید. برای ایجاد مهارت، دانش، توانایی‌ها، گواهی‌‌نامه‌ها، و مدارک تحصیلی که برای رسیدن به شغل مورد نظر نیاز دارید را شناسایی کنید. (این مرحله با مراحل قبلی ارتباط نزدیکی دارد، زیرا ممکن است فرصت‌های زیادی برای توسعه‌ی مهارت‌ها درون سازمان یا صنعت خود شما وجود داشته باشند.)
 
نکته:
بر شانس تکیه نکنید. مطمئن شوید که شرایط و آموزش‌های لازم برای بهره‌برداری از فرصت‌ها را در اختیار دارید.
مرحله‌ی۵: شبکه‌سازی کنید
شبکه ساز‌ی حرفه‌ای، یکی از مهم‌ترین جنبه‌های ایجاد استراتژی شغلی است. مردم زمانی می‌توانند به شما کمک کنند که شما را بشناسند به همین دلیل است که شما باید افرادی را که می‌توانند در راه رسیدن به اهداف تان کمک کنند بشناسید.
 
به یاد داشته باشید که با همکاران‌تان در بخش‌های مختلف سازمان، همچنین افراد حرفه‌ای در سازمان‌ها و صنایع دیگر هم می‌توانید شبکه ایجاد کنید. همچنین می‌توانید از شبکه‌هایی مانند لینکدین و توئیتر هم استفاده کنید. پس شبکه‌های لازم را ایجاد کرده و از فرصت‌هایی که وجود دارد استفاده کنید. دقت کنید که شبکه دو طرفه است: وقتی سعی می‌کنید به دیگران کمک کنید، بیشترین سود را می‌برید.
 
مرحله‌ی ۶: گزینه‌های موجود را تحلیل کنید
بعد از اینکه به تصویر کلی فکر کردید، مهارت‌ها را ساختید و برای شبکه‌تان برنامه‌ریزی کردید، حالا زمان آن است که به گزینه‌های مناسب و کوتاه‌مدتی که در حال حاضر در اختیارتان قرار دارند فکر کنید:
 
آیا پروژه‌ای در آینده نزدیک وجود دارد که به شما اجازه دهد مزیت رقابتی خود را به نمایش بگذارید تا بتوانید در مقابل افرادی که در مسیر شغلی‌تان مهم هستند، بدرخشید؟
آ‌یا کسی در بخش شما وجود دارد که بخواهد شغلش را ترک کند یا به مرخصی برود؟ اگر جواب مثبت است، آیا می‌توانید داوطلب شده و جایش را بگیرید؟
آیا وظیفه‌ی شغلیِ چالش‌برانگیزی وجود دارد که به شما اجازه می‌دهد مهارت‌های خود را به روش تازه‌ای مورد استفاده قرار دهید؟
آیا راهی وجود دارد که بتوانید شغل‌تان را آن‌گونه که می‌خواهید بسازید تا به تجاربی که لازم است دست پیدا کنید؟
لیستی از گزینه‌هایی که باعث می‌شوند در مسیر درست قرار بگیرید، تهیه کنید.
 
مرحله‌ی۷: جمع‌بندی کنید
تا این مرحله، باید بتوانید به سوالات زیر پاسخ دهید:
 
بزرگترین نقاط قوت من کدامند؟
بزرگترین نقاط ضعف من کدامند؟
چه چیزی واقعا در کار به من انگیزه می‌دهد؟
۵ ارزش برتر من کدام هستند؟
مزیت‌های رقابتی من کدامند؟ چه چیزی من را در سازمان منحصر به فرد می‌کند؟
چه دانش، مهارت‌ها یا ویژگی‌هایی باید به دست آورم تا بتوانم به جلو حرکت کنم و برترین باشم؟
کدام یک از همکاران/روسا/تامین‌کنندگان در جایگاهی قرار دارد که می‌تواند در پیشرفت من کمکی بکند؟
چه گزینه‌هایی همین حالا در دسترس من هستند که اجازه می‌دهند از مهارت‌هایم به روش تازه‌ای استفاده کنم یا اینکه برتر از دیگران باشم؟
مدتی وقت بگذارید و نکاتی که این اطلاعات درباره‌ی شما و چیزی که از شغل خود می‌خواهید روشن می‌کنند را بررسی کنید. سپس با استفاده از این اطلاعات قدم بعدی را بردارید و به جلو حرکت کنید.
 
مرحله‌ی ۸: به جلو حرکت کنید
حالا که مشخص شد از شغل‌تان چه می‌خواهید، و به چند سوال کلیدی درباره‌ی چیزهایی که برای‌تان اهمیت دارند پاسخ دادید، زمان آن رسیده تا اهداف شغلی شخصی را که در حرکت‌تان به جلو کمک می‌کنند، تعیین کنید. باید هم اهداف بلند‌مدت و هم کوتاه‌مدت تعیین کنید. اهداف کوتاه‌مدت اهدافی هستند که می‌توانید تا چند هفته یا چند ماه آینده به آنها دست پیدا کنید. اهداف بلند‌مدت باید تا چند سال آینده قابل دسترس باشند.