چگونه مدیر و رهبر تجاری بهتری باشیم؟


تاریخ ارسال :

۲۷ فروردين ۱۳۹۸

چگونه مدیر و رهبر تجاری بهتری باشیم؟

فرصت امروز- مترجم: علی آل علی



5 سخنرانی برتر همایش های تِد پیرامون مدیریت بهتر

مدیریت همیشه راحت نیست. آگاهی از بهترین شیوه برای تقویت انگیزه تیم تحت نظرمان، نظارت بر شیوه انجام کارها و تلاش برای افزایش عملکرد کلی سازمان وقت و انرژی زیادی از یک مدیر می گیرد. نکته مهم در این میان ناتوانی دریافتن راهکار مناسب برای هر مشکل آن هم در کمترین زمان ممکن است. به طور کلی، مفهوم مدیریت در حوزه کسب وکار به ترکیب انگیزه و اعتماد به نفس همراه با موفقیت در دستیابی به موفقیت اشاره دارد. با این حال در محیط کسب وکار جدید چنین تعریفی از مدیریت چندان قابل قبول نیست. به راستی چه چیزی یک فرد را بدل به مدیری موفق می کند؟ همچنین چگونه امکان توسعه مهارت های مدیریتی وجود دارد؟

در این مقاله هدف اصلی من بررسی نحوه ارتقای مهارت های مدیریتی و راهکارهای بدل شدن به مدیری بهتر است. بهترین راهکار برای آگاهی از شیوه های ارتقای سطح مدیریت رجوع به توصیه های افراد حرفه ای است. به همین دلیل در ادامه به بررسی پنج سخنرانی برتر همایش های تد در زمینه رهبری بهتر و کارآمد خواهیم پرداخت.

سخنرانی برتر تِد

روزلیند تورس: «چه چیزهایی برای مدیر بزرگ بودن، لازم است»

مدیریت بهتر

در این سخنرانی مراسم تد خانم روزلیند تورس، کارشناس مدیریت کسب وکار، به بحث پیرامون لازم و مهارت های مورد نیاز برای مدیریت موفق می پردازد. باتوجه به گفته های تورس، توانایی پذیرش تغییرات در راه، ساخت تیم کسب وکار دارای افرادی با مهارت های متنوع و ایده های گوناگون در مورد امور تجاری، تقویت انگیزه تخریب سنت های قدیمی و جست وجوی سویه های تازه برای بهبود وضعیت شرکت و تقویت مهارت نگاه انتقادی برای هر مدیر بزرگی ضروری است. در حقیقت به عنوان مدیر یک کسب وکار باید کاری فراتر از انتقال تجربه مان به کارمندان انجام دهیم. در شیوه سنتی مدیریت کسب وکار تمرکز اصلی بر روی انتقال تجربیات و مهارت های مدیران به کارمندان قرار داشت. با این حال اکنون مدیران نیازمند به روز رسانی مداوم اطلاعات شان و تقویت مهارت هایی مانند نگاه انتقادی در تیم شرکت شان هستند. پیشنهاد تورس در اینجا توجه مدیران به سه پرسش اساسی است. به هنگام پاسخگویی به این سه پرسش باید از شیوه تفکر انتقادی استفاده کرد، بنابراین پاسخ های ما نباید مبتنی بر کلیشه های قدیمی یا توصیه های رایج دیگران باشد. موفقیت در کسب وکار به طور کامل قابل تقلید نیست، بنابراین باید به دنبال راهکار ویژه خودمان باشیم. به سه پرسش ذیل توجه کنید:

تمرکز عمده من برای پیش بینی تغییرات در راه بر روی کدام بخش از کسب وکار است؟

تنوع شیوه های اندازه گیری عملکرد بازاریابی برند من چقدر است؟

آیا من به اندازه کافی برای فراموشی گذشته شجاعت دارم؟

مطلب مرتبط: موفقیت در رهبری با استفاده از سبک های متنوع مدیریت

آدام گرانت: «عادت های شگفتی آور متفکران اصیل»

مدیر و رهبر تجاری

آدام گرانت، روانشناس سازمانی، به دسته بندی شخصیت متفکران اصیل در زمینه کسب وکار پرداخته است. ایده این طرح جالب به عنوان نقطه اتصال علم روانشناسی و حوزه کسب وکار پس از شکست آدام در زمینه سرمایه گذاری بر روی موسسه واربی پارکر صورت پدیدار گشت. همه ما گاهی اوقات گمان می کنیم افراد موفق از سیاره ای دیگر آمده اند. به همین دلیل بسیاری از مردم خود را به هیچ وجه با آنها مقایسه نمی کنند. همین امر باعث ایجاد شکاف بیشتر بین کارآفرینان معمولی و موفق می شود. ایده اصلی آدام گرانت در این میان تاکید بر روی هویت کاملا انسانی و در برخی موارد معمولی افراد موفق است. استدلال وی بر روی توانایی تقلید موفقیت مشابه کارآفرینان برتر از سوی هر فردی تاکید می کند.

به گفته آدام، متفکران اصیل معمولا مجموعه ای از نگرانی ها، تردیدها و ناامیدی ها در مورد ایده های تجاری شان دارند. شمار زیادی از ایده های آنها نیز به دلیل تردیدهای بیش از اندازه هیچ وقت به مرحله اجرا نمی رسد. همانطور که مشاهده می کنید، افراد موفق هم شباهت بسیار زیادی به ما دارند. پس تمایز میان ما و افراد موفق چیست؟ به عقیده آدام، افراد موفق مهارت یافتن راهکارهای خلاقانه برای پاسخگویی به مشکلات را دارند. فرقی ندارد این مشکل در زمینه داخلی شرکت یا زندگی روزمره مشتریان باشد. در هر صورت کارآفرینان موفق راهکارهای کاملا تازه و کاربردی برای چنین مشکلاتی خواهند یافت. به این ترتیب کارآفرینانی که تفاوت چندان فاحشی با ما ندارند، به موفقیت های بزرگ در زمینه کسب وکار دست می یابند.

اگر ما نیز به دنبال دستیابی به موفقیت در حوزه کسب وکارمان هستیم، باید اندکی خلاقیت بیشتر به خرج دهیم. موفقیت در کسب وکار نیازمند فرمول پیچیده و عجیبی نیست. مشکل بسیاری از افراد تلاش برای دستیابی به موفقیت از طریق راهکارهای بیش از اندازه دشوار است. وقتی عقیده ای مبنی بر سادگی دستیابی به موفقیت تجاری در ذهن ما شکل بگیرد، راه موفقیت برای ما هموار می شود.

دِرو دادلی:«مدیریت روزانه»

همایش های تِد

در این سخنرانی مراسم تِد، درو دادلی به بحث مهمی می پردازد. به عقیده او، ما مدیریت را بدل به یک حرفه کاملا تخصصی کرده ایم. کاربرد این حرفه نیز فقط به برخی از زمان های خاص در طول روز محدود شده است. بنا بر استدلال درو، چنین نگرشی به حوزه مدیریت باعث پدیداری شکست های پیاپی می شود. توصیه راهبردی دادلی به ما تغییر زاویه دید است. به این ترتیب مدیریت را باید در متن زندگی روزانه مورد استفاده قرار داد. علم، مهارت یا فن مدیریت (فرقی ندارد آن را چه می نامیم) فقط ویژه موارد منحصر به فرد در کسب وکار نیست. وقتی ما خود را مدیران روزانه بدانیم، کم کم توانایی تاثیرگذاری بر روی افراد کنارمان را به دست می آوریم. چنین توانایی به ما در زمینه بهبود وضعیت شغلی مان در سطح فردی و شرکت مان در مقیاسی کلی کمک خواهد کرد.

شاید در نگاه نخست تلاش برای مدیریت و رهبری دیگران ایده ای بی نهایت دشوار به نظر می رسد. به هر حال اگر دیگران مدیریت و به ویژه رهبری ما را قبول نکنند، چه؟ پاسخ دادلی در اینجا به فرهنگ مدیریت روزانه اشاره دارد. در حقیقت به عنوان مدیر یک شرکت هدف اصلی ما باید القای فرهنگ مدیریت و رهبری به تمام اعضای شرکت باشد. به این ترتیب تمام افراد توانایی مدیریت بهینه جایگاه شغلی فردی و جمعی شان را خواهند داشت. گام نخست برای تقویت روحیه مدیریت و رهبری در افراد تفکر انتقادی نسبت به اوضاع پیرامون است، بنابراین باید زمان مشخصی از روز را به تفکر انتقادی نسبت به شرایط و وضعیت جاری خود و برندمان اختصاص دهیم. فقط در این صورت توانایی ارتقای فرهنگ مدیریت و رهبری موفق را در شرکت مان خواهیم داشت.

مطلب مرتبط: چگونه رهبری بزرگ و بی نقص در تجارت باشیم

جیم وایت هارست: «آنچه از ترم همه دانسته هایم در زمینه مدیریت و رهبری یاد گرفتم»

مدیر تجاری

جیم وایت هارست، مدیر سابق خطوط هوایی دلیا ایر است. یکی از ابداع های خلاقانه وی در زمینه رهبری تجاری بحث سنتی مدیریت بالا به پایین است. همچنین او نظریه های متنوعی در زمینه همکاری اساسی در سازمان ها دارد. همه ما عادت به مشاهده نظریه پرداز هایی به میزان وفاداری بالا به ایده های شان داریم. با این حال جیم اکنون سرسخت ترین منتقد نظریه های قبلی خود است. ماجرا از آنجایی شروع شد که جیم از خطوط هوایی دلتا به شرکت نرم افزاری رد هت نقل مکان کرد. به گفته جیم، روزهای نخست فعالیت در رد هت برای او بسیار شوک آور بود، چرا که تمام ایده های وی در مورد مدیریت و رهبری تجاری در شرکت رد هت کاملا برعکس اجرا می شد. به این ترتیب شیوه مدیریت بالا به پایین هیچ جایگاهی در سازمان رد هت نداشت. مدیران درست مانند سایر کارمندان مشغول کار بودند و هیچ تفاوت فاحشی بین آنها وجود نداشت. این امر در همان روزهای نخست جیم را به وحشت انداخت.

واکنش جیم در برابر فرهنگ متفاوت شرکت رد هت کاملا تهاجمی نبود. بر این اساس وی به مشاهده نتایج فرهنگ مورد نظر پرداخت. در عین ناباوری جیم چنین شیوه مدیریتی را سودمند یافت. به این ترتیب او تمام ایده های قبلی خود در مورد کسب وکار را تغییر داد. نکته مهمی که جیم به هنگام کار در رد هت یاد گرفت، ضرورت انتقادپذیری و آمادگی بالا برای تغییر در مدیران است. فقط به این ترتیب آنها در برابر تغییرات سریع دنیای کسب وکار جان سالم به در می برند. همچنین به عنوان یک مدیر کارآمد باید توانایی مناسبی در زمینه ارائه اطلاعات مناسب در زمان درست به افراد نیازمند آن اطلاعات داشته باشیم. این افراد هم کارمندان شرکت و هم مشتریان هستند.

یِوِس موریوکس:«چطور قوانین بیش از اندازه در محیط کار مانع کارآمدی می شود»

رهبر تجاری

به طور معمول ما مدیران را افراد خالق قوانین در شرکت ها و سازمان های مختلف قلمداد می کنیم. به عقیده ما افزایش تولید و بهره وری در کنار دستیابی سازمان به موفقیت های بیشتر فقط از طریق وضع قوانین تازه امکان پذیر خواهد بود. در نهایت نیز مسئولیت مستقیم نتیجه بخشی یا شکست شرکت به عهده مدیران خواهد بود.

یوس موریوکس دقیقا با نوع نگاه فوق مخالف است. به عقیده وی، قوانین بیش از اندازه به جای کمک به پیشرفت باعث کاهش بهره وری شرکت ها می شود. تلقی مدیران به عنوان افراد واضع قانون ناشی از فرهنگ سنتی و غلط مدیریت از بالا به پایین شرکت هاست. به این ترتیب توصیه محوری موریوکس تلاش برای افزایش سطح همکاری و همگرایی در شرکت ها و سازمان های مختلف است. به این ترتیب ما توانایی استفاده از ایده های مختلف را خواهیم داشت. همچنین در مواقع حساس معمولا تصمیم گیری جمعی نتیجه بخشی بهتری در پی دارد.

مطلب مرتبط: ۷ گام تا رهبری خوب کسب و کار

بنا بر استدلال موریوکس، وقتی قوانین و ساختارهای یک سازمان بیش از اندازه زیاد می شوند، افراد توانایی تحرک و ایده پردازی مناسب را از دست خواهند داد. به همین دلیل هدف اصلی ما باید کاهش محدودیت ها و قوانین سخت گیرانه در محیط کاری باشد. یک مدیر و رهبر تجاری موفق به خوبی توانایی ایجاد توازن بین قوانین ضروری و حوزه آزادی عمل کارمندان را دارد.

 

روابط عمومی و امور بین الملل شرکت خدمات حمایتی کشاورزی