نویسنده: مرتضی امیر عباسی
ریسکپذیری یکی از بارزترین ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان محسوب میشود. اگرچه از دیدگاه عموم، ریسکپذیری با پذیرفتن افراطی خطرات معنی میشود، اما واقعیت چیز دیگری است.
کارآفرینی فعالیتی پُرریسک و در عینحال پُرثمر است. اما اگر در خیال کارآفرین شدن هستید و آرامآرام به سن بازنشستگیتان نزدیک میشوید، باید نگاهی موشکافانهتر به واقعیتها داشته و پیش از هر اقدامی، منافع و مخاطرات ناشی از کارآفرینی را در ذهن خود سبک و سنگین کنید.
بسیاری از ما، کارآفرینان را به چشم مُنجیان زمانهی خود میبینیم. انسانهایی که در حُکم موتور رشد اقتصادی و عامل نوآوری در جوامع، سازمانها و زندگی روزمرهی ما هستند. ما شیفتهی خواندن قصهی زندگی این انسانهای خودساختهایم، دانشجویان اخراجی که تجارتشان را از گاراژ خانهی خود شروع کرده و همواره دستمایهی داستانهای از فرش به عرش رسیدناند. ما همیشه کارآفرینی را تحسین کردهایم.
خطر کارآفرینی
قرار نیست در این مقاله، کارآفرینی را زیر سوال ببریم. قطعا بنگاههای جدید سهم بسزایی در رشد اقتصادی و ایجاد شغل دارند. اما، فرهنگ جدید جذب سرمایه و سهولت دسترسی به منابع در کشورهای توسعهیافته موجب شده است که کارآفرینی حتی برای افراد بدون پشتوانه نیز آسان به نظر برسد. عاملی که میتواند سرآغاز یک معضل شود، معضلی که شاید بیش از هرکس دامن آنهایی را میگیرد که در آستانهی ۵۰ سالگی و یا در سنین بالاتر، فیلشان یاد هندوستان کرده و تصمیم میگیرند که وارد عرصهی کارآفرینی شوند.
کارآفرینان در معرض خطر فقر در بازنشستگی هستند
کارآفرینی فعالیتی پرمخاطره است. تنها حدود نیمی از شرکتهای تازهتاسیس بخت آن را خواهند داشت که شمع پنجمین سالگرد تاسیسشان را فوت کنند. به گفته وزارت خزانهداری آمریکا، حتی اگر کارآفرینان بتوانند از میدان رقابت جان بهدربرند، باز بیشتر آنها حتی به بیمهی درمانی هم دسترسی ندارند.
کارآفرینان بیش از سایر اقشار در معرض خطر فقر در بازنشستگی هستند. تنها ۸ درصد کارآفرینان آمریکایی عضو یک صندوق بازنشستگی هستند. این آمار، نوید آیندهای نهچندان روشن را برای این قشر میدهد. ضمن آنکه معدودی از آنها دارای پسانداز بازنشستگی بوده و هرچه سن ایشان پایینتر باشد، رقم پساندازشان نیز به مراتب کمتر خواهد بود.
خطر کارآفرینی
در مقابل، خانوادههایی که اندوختهی بیشتری داشته و یکی از اعضای آن دارای شغل ثابت است، از وضعیت بهتری برای ایجاد و حفظ کسب و کار خود برخوردارند.
با این اوصاف، اگر سرمایهگذاری آنها شکست هم بخورد، هنوز آبباریکهای دارند که بهکمک آن امور زندگی خود را بگذرانند. اما تکلیف دیگرانی که نه برای روز مبادا اندوختهای دارند و نه پساندازی برای بازنشستگی، چه میشود؟ یا کسانی که برای کاهش هزینههای خود چارهای ندارند جز اینکه توسط کارفرما بیمه شوند، باید چه کنند؟
کارآفرینی به ویژه برای پابهسنگذاشتهها مخاطرهآمیز است
کارآفرینی (کلمهای خوشآهنگ و دهانپرکن که اغلب بجای خوداشتغالی استفاده میشود)، گاه نمیتواند منافع ما را آنچنان که باید و به اندازهی کارکردن برای دیگران تامین کند. این مساله میتواند دغدغهی همه ما فارغ از هر سنی باشد، اما بیشترین دلواپسی را باید همانهایی داشته باشند که در سن ۵۰ سالگی و بالاتر وارد عرصه کارآفرینی شده و به سن معمول بازنشستگی نزدیک و نزدیکتر میشوند.
خطر کارآفرینی
دارایی اغلب بازنشستگانی نیز که از طریق کارآفرینی به بازار کار بازمیگردند، رفتهرفته کاهش مییابد. بر خلاف باور رایج، میانگین درآمد کارآفرینان به نسبت همتایان خود که برای شخص دیگری کار میکنند کمتر است. بهعلاوه مخاطرات همراه با کارآفرینی با افزایش سن بیشتر میشود، ضمن آنکه زمانی هم برای جبران آسیبها باقی نخواهد بود.
البته، کارآفرینان به دلایل دیگری چراغ کسبوکار خود را روشن میکنند. آنها میخواهند رئیس و آقابالاسر خودشان باشند و کارآفرینی را بهترین راه برای خدمت به نسلهای آینده میبینند. هرچند که کسانی هم در این میان هستند که از سر بیکاری یا تبعیض سنی، و بهناچار پا به عرصهی خطیر کارآفرینی میگذارند.
اهمیت برنامههای تامین آتیه برای کارآفرینان
برنامههای تامین آتیه مثل بیمهی سلامتی و حساب پسانداز بازنشستگی، مزایای قابل توجهی به همراه داشته و نویدبخش زندگی طولانیتر، سالم و شاد هستند. جالب آنکه کارآفرینانی که ما دوست داریم آنها را به عنوان نماد تحقق رویای نظام سرمایهداری بشناسیم، اغلب همان کسانی هستند که زندگی آیندهشان در معرض بیشترین مخاطرات و ریسکهای مالی و جانی قرار میگیرد.
باید صادقانه درباره هزینه ها و مزایای کارآفرینی صحبت کنیم
اما باید صادقانه درباره هزینهها و مزایای کارآفرینی صحبت کنیم، مخصوصا برای افرادی که نزدیک به سن بازنشستگی هستند. بعلاوه دولت و دستاندرکاران امر باید فارغ از سنوسال افراد، دسترسی آحاد جامعه و بویژه کارآفرینان را به برنامههای کلیدی تامین آتیه مانند بیمه درمانی ارزان قیمت، کالابرگ و سبدهای حمایتی و بیمه بیکاری تسهیل کنند. در عین حال، سیاستگذاران باید از خود سوال کنند که چرا بهرهمندی از منافع برنامههای حمایتی که مستقیما با رفاه ما گره خوردهاند، مستلزم داشتن یک شغل خوب بوده و دیگر اقشار از جمله کارآفرینان به چنین برنامههایی دسترسی ندارند.
خطر کارآفرینی
البته تلاشهایی برای حل این مشکل صورت گرفته است. بطور مثال، در برخی کشورها قانون تامین اجتماعی این قابلیت را دارد که افرادی را که مشمول هیچ بیمهای نیستند و از جمله کارآفرینان را تحت پوشش قرار دهد. بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد و بیمههای اختیاری و خویشفرما برای کسانی است که تحت پوشش بیمهی خاصی نیستند.
کشورهای بسیاری از جمله آمریکا پیشگام این حوزه بوده و لوایح مشابه حمایتی را به نهادهای تصمیمساز بردهاند. ولی متأسفانه پیشرفت چندانی در این موارد حاصل نشده و کارآفرینان همچنان از مزایای برنامههای حمایتی بیبهرهاند.
پوشش حمایتی
بسیاری از مزایایی که سازمانها برای نیروهای خود فراهم میکنند، پرهزینهتر از آن هستند که یک کارآفرین بویژه پابهسنگذاشته بتواند به تنهایی از پس تامین آن برای خود و خانوادهاش بربیاید. با این وجود، دولت و نهادهای اجرایی میتوانند سازوکارهای حمایتی لازم را برای حمایت از این قشر فراهم کنند.
کارآفرینی میتواند یک بازی پُرریسک و در عینحال پُرثمر باشد
حال در غیاب این حمایتها، تکلیف کارآفرینان بالقوه چیست؟ میدانیم که کارآفرینی میتواند یک بازی پرریسک و در عینحال پرثمر باشد. اما ضروری است قبل از آنکه به فکر حرکت در این مسیر باشید، کمی دست به عصاتر عمل کرده و جوانب امر را بسنجید. اگر سنتان بالا رفته و به ایام بازنشستگی نزدیک میشوید، مخاطرات پیشروی کارآفرینی را با احتیاط تمام ارزیابی کنید. احتیاط شرط عقل است، بنابراین بیگدار به آب نزنید و قبل از شروع کسبوکارتان تحت پوشش یک برنامه حمایتی (مثل بیمه خویشفرمایی و یا بیمه عمر) قرار بگیرید که در روز مبادا دستخالی نمانید.