از صندلي مديريت تا باغ ميوه/ مديران چگونه خود را براي بازنشستگي آماده كنند؟


تاریخ ارسال :

۱۷ مهر ۱۳۹۷

از صندلي مديريت تا باغ ميوه/ مديران چگونه خود را براي بازنشستگي آماده كنند؟

مترجم: مریم مراد خانی




در اواسط اكتبر 2017، شركت امريكن اكسپرس اعلام كرد كه مدير ارشدش، «كنت چناو» پس از 16 سال خدمت در اين سمت و 37 سال سابقه كار در اين شركت بازنشسته شده است. اين غول خدمات مالي از دو سال قبل، مقدمات جانشيني را فراهم كرده و «استيون اسكوئري»، معاون شركت را براي اين جايگاه در نظر گرفته بود. با اين وجود، فرآيند بازنشستگي يك مدير ارشد و جايگزيني آن با فردي ديگر، براي اين شركت و كاركنانش تغيير بزرگي بود.

وقتي مديران شركت هاي مطرح و صاحبنامي مثل امريكن اكسپرس بازنشسته مي شوند، ناخودآگاه به همه مديران ارشد يادآوري مي شود كه يك روز نوبت آنها هم مي رسد. روزي مي رسد كه بايد كناره گيري كنند و مسند قدرت را به فرد ديگري واگذار كنند پس بهتر است براي آن روز آمادگي داشته باشند. اگر عضو هيات مديره يك سازمان هستيد، بايد درباره فرآيند گذار فكر كنيد. به اين فكر كنيد كه پس از اتفاقي كه خواهد افتاد، چگونه مي توانيد اين تغيير بزرگ را به بهترين نحو مديريت كنيد.

ما براي يافتن پاسخ اين سوالات، به سراغ 13 مدير ارشد بازنشسته رفتيم كه سال ها در شركت هاي بزرگ فعاليت كرده اند. آنچه مي خوانيد، خلاصه اي از تجربيات آنها در روزهاي پس از بازنشستگي است:

«نمي دانم از اين به بعد چه كار كنم.» اين را سايمون مي گويد. او مدير ارشد رسانه است. 15 سال مدير اجرايي بوده و قبل از آنكه 30 ساله شود، مدت ها مدير ارشد مالي بوده. هم در شركت هاي خصوصي كار كرده، هم دولتي، شركت هاي پردرآمد و پر سود. اما وقتي شركتش فروخته شد، او به فكر بازنشستگي افتاد. او هم مثل بقيه مديران ارشد در اين سال ها اين قدر سرش شلوغ بود كه وقت نكرده بود براي بازنشستگي اش برنامه ريزي كند. تمام هم و غمش، اداره شركت بود.

هر سال، بيش از 100 مدير ارشد اجرايي در شركت هاي برتر آمريكا بازنشسته مي شوند. حتي اگر فرآيند جانشيني مدير به بهترين نحو انجام شود، يك اقدام مهم هست كه هميشه از قلم مي افتد: آماده سازي مدير بازنشسته براي ورود به فصل جديد زندگي اش. «اسكات ديويس»، مدير ارشد سابق شركت UPS مي گويد: «آن قدر سرگرم شغلم بودم كه وقت نكردم به بعد از بازنشستگي فكر كنم.» «بيل ولدون»، مدير ارشد سابق شركت Johnson & Johnson حرف دل تمام مديران اجرايي را مي زند: «وقتي مدير ارشد بودم، زياد به روزهاي بازنشستگي فكر نمي كردم. انگار داشتم با سرعت 110 مايل در ساعت رانندگي مي كردم كه ناگهان متوقف شدم. بازنشستگي برايم مثل يك سياه چاله بود.»

مديران ارشد اجرايي معمولا حدود 62 سالگي بازنشسته مي شوند كه براساس استانداردهاي فعلي، جوان محسوب مي شوند. تعداد كمي از آنها مجبورند براي امرار معاش كار كنند. اما تقريبا همه آنها دوست دارند بعد از بازنشستگي كار كنند و مي كنند. ما درباره مديران ارشد بازنشسته شركت هاي فورچون500 تحقيق و با 13 نفر از آنها مصاحبه كرديم. هيچ كدام از آنها دوران بازنشستگي شان را در زمين هاي گلف نگذرانده اند.

گرچه تعداد انگشت شماري از آنها به عنوان مدير ارشد مشغول به كارند اما تقريبا تمام مديران ارشد بازنشسته به نوعي در فعاليت هاي اقتصادي و سلامت اجتماعي نقش دارند. بيش از يك چهارم مديران ارشد بازنشسته شركت هاي فورچون 500 در شركت هاي خصوصي كار مي كنند. بيش از نيمي از آنها در جايگاه هاي مديريتي شركت هاي غير انتفاعي كار مي كنند و تقريبا همه آنها در فعاليت هاي بشردوستانه شركت دارند.

مديران ارشد، پس از بازنشستگي با يك مشكل دست به گريبانند: از دست دادن قدرت، اعتبار و مسووليت بزرگ. «رون شوگر» مدير ارشد سابق «نورثروپ گرومن» (شركت صنايع دفاعي در آمريكا) مي گويد: «روزهاي اول پس از بازنشستگي، احساس مي كني در چاه آسانسور سقوط كرده اي.»

اين براي مديران زن به مراتب سخت تر است. «آن مولكاي»، مدير ارشد سابق شركت زيراكس هشدار مي دهد: «بازنشستگي براي مديران زن، مثل جهنم است. بازنشستگي همزمان است با سر و سامان گرفتن بچه هايتان. آنها خانه را ترك مي كنند و احساس مي كنيد دو بار بازنشسته شده ايد.»

او يادآور مي شود: «چيزهايي كه در زمان مديريت، به نفعتان بود، وقتي بازنشسته مي شويد، به ضررتان است و نتيجه معكوس مي دهد، مثل دستور دادن و انرژي زياد.» مدتي طول كشيد تا او با شرايط جديد خو بگيرد. خودش مي گويد روزهايش را با پر كردن تقويمش مي گذراند تا سر خودش را گرم كند. اما طولي نكشيد كه او هم مثل مدير ارشد Johnson & Johnson، مدير صندوق نجات كودكان (يك موسسه بين المللي خيريه) و سخنران ميهمان هاروارد، كاري پيدا كرد كه در او حس اشتياق و هدفمندي ايجاد مي كرد. «برايم مهم نبود كه پول دربياورم يا معروف شوم. مهم اين بود كه تاثيرگذار و مفيد باشم.»

پس از بازنشستگي ممكن است احساس كنيد چيزي را گم كرده ايد. اين حس كاملا زودگذر است. تقريبا همه مديران ارشدي كه با ما مصاحبه كرده اند پس از بازنشستگي از زندگي خود راضي بوده اند. آنها در حالي كه به تمام دستاوردهاي دوران مديريت خود افتخار مي كردند، از اينكه بالاخره از آن همه مشغله سازماني خلاص شده بودند، احساس شادماني داشتند.

اين مديران حالا پس از بازنشستگي كاملا احساس مفيد و مهم بودن مي كنند. «ديك پارسونز»، مدير ارشد سابق بانك «سيتي گروپ» و كمپاني مشهور «تايم وارنر» در اين رابطه مي گويد: «حس مي كردم كه بايد در جامعه نقشي داشته باشم و اين براي خودم هم عجيب بود.»

«داگ هاج»، مدير ارشد اجرايي PIMCO مي گويد: «جالب اينجاست كه فرصت ها خودشان پيش مي آيند. طي چند هفته پس از بازنشستگي، اين فرصت برايم فراهم شد كه به يك گروه مديريتي بپيوندم. يك دعوت نامه هيجان انگيز هم از گروهي از سرمايه گذاران برايم فرستادند تا در زمينه فناوري هاي مالي فعاليت كنم. انگار جان دوباره گرفته ام.»

  مديران ارشد بازنشسته چطور روحيه خود را حفظ مي كنند و در فصل دوم زندگي، احساس رضايت مي كنند؟

بيشتر مديران مورد مطالعه ما، مثل سايمون، قبل از بازنشستگي اصلا وقت نداشتند براي بعد از آن برنامه ريزي كنند. ما پس از تحقيقات توانستيم چند توصيه مهم را از صحبت هاي آنها استخراج كنيم كه مي تواند راهنماي مديراني باشد كه در آستانه بازنشستگي قرار دارند:

از قبل برنامه ريزي كنيد. «كنت چناو»، مدير ارشد سابق «امريكن اكسپرس» به مديران توصيه مي كند كه قبل از بازنشستگي، براي بعد از آن برنامه ريزي كنند و «ببينند چه كارهايي برايشان مهم است»، اما خودشان را به يكسري فرصت هاي خاص محدود نكنند. او هشدار مي دهد كه اگر ريسك نكنيد دچار دور باطل مي شويد. «كمي وقت بگذاريد تا ببينيد چه كارهايي برايتان مهم است. كوتاهي نكنيد. بايد روي آن فكر كنيد.» او توصيه مي كند كه تمام اولويت هايتان را ليست كنيد، خانوادگي، كاري و فعاليت هاي داوطلبانه. مثلا او مي دانست كه دوست دارد به حوزه تكنولوژي روي آورد. او در ادامه مي گويد: «وقتي فرصتي پيش مي آمد، آمادگي داشتم چون از قبل درباره اش خوب فكر كرده بودم.» پس از بازنشستگي، او ابتدا نمي دانست چه كار خواهد كرد اما مي دانست چه كارهايي برايش مهم است. همين باعث شد سريع تصميم بگيرد و اقدام كند.

عجله نكنيد. شايع ترين خطايي كه مديران مرتكب مي شوند اين است كه براي پر كردن خلا خود عجله مي كنند و هر دعوتي را قبول مي كنند. «رون شوگر» مي گويد: «در ماه هاي اول، به تمام پيشنهاد ها نه بگوييد. معمولا پيشنهادهاي اول، كارهايي نيستند كه واقعا و از ته دل دوست داريد.» مديران مكررا به ما مي گفتند كه بزرگ ترين اشتباهشان، حركت عجولانه بوده است. آنها مسووليت هايي را پذيرفته اند كه بعد مجبور شدند از آن شانه خالي كنند يا صرفا براي رفع تكليف انجامش دهند. مثلا يكي از مديران، سمتي در يك هيات مديره را پذيرفت كه اندكي بعد، مجبور شد به خاطر يك پيشنهاد بهتر، آن را رها كند. بهتر بود كمي صبر مي كرد. بيشتر «نه» بگوييد و براي «بله» گفتن صبر داشته باشيد.

به خودتان توجه كنيد. بازنشستگي حتي با اعتماد به نفس ترين مديران را هم در موقعيتي قرار مي دهد كه خودشان را زير سوال مي برند يا دچار شك مي شوند. يكي از آنها مي گويد: «بازنشستگي شما را آماده مي كند تا به خودتان بپردازيد. بايد بدانيد كه پس از پايان خدمت، چه كسي هستيد.» او در ادامه مي گويد: «اين يعني خلق و خوها و جنبه هاي شخصيتي خود را زير ذره بين ببريد و بعضي از ويژگي هاي مديريتي خود را اصلاح يا تعديل كنيد.» پارسونز به همسرش گفت: «مي توانم نويسندگي يا تدريس كنم.» همسرش گفت: «هفته بعد چي؟» مدتي طول كشيد تا او بفهمد واقعا چه كاري را دوست دارد. از خودش پرسيد «وقتي بچه بودم دوست داشتم چه كاره شوم؟» او هميشه دوست داشت يك كلوپ موسيقي داشته باشد. پس يك كلوپ باز كرد. يك باغ ميوه هم خريد و خودش را اين طور توجيه كرد: «در بدترين حالت، همه محصولاتم را خودم مي خورم!» و حالا عاشق باغش است: «اينجا روي خاك مي نشينم. اين خودش يك محصول است. زير ناخن هايم خاك است، همه چيز را مي شود لمس كرد.» اين كاملا شخصي است. توصيه بيل ولدون اين است كه از خودتان بپرسيد، «از چه كارهايي لذت مي برم؟»

با شريكتان مشاركت كنيد. اگر شريك زندگي داريد، بايد انتظاراتتان را با او همسو كنيد. بايد با خانواده به توافق برسيد. اگر همسر شما مدت ها منتظر بوده و حالا دوست دارد به سفر برود و شما قصد داريد دوباره به كار برگرديد، حالا وقت آن است كه يك برنامه بريزيد كه اعضاي خانواده نيز آن را بپذيرند يا حداقل دركش كنند. تمام مديران مورد مطالعه ما طوري برنامه ريزي كرده بودند كه زمان بيشتري را با خانواده بگذرانند. كنت چناو و همسرش برنامه هاي دونفره اي چيده بودند تا فعاليت هاي مورد علاقه شان را انجام دهند.

مربيگري را فراموش نكنيد. وقتي مديران بازنشسته مي شوند، يك خلا هست كه به سختي مي توانند آن را پر كنند. نه سازمان و نه قدرت. خلا اصلي، آدم ها هستند. وقتي از اسكات ديويس پرسيديم كه پس از بازنشستگي، دلش براي چه چيزي بيشتر تنگ شده، او هم درست مثل بقيه مديران گفت: «براي آدم ها. طي آن سال ها، كلي رفيق پيدا كرده بودم و حالا ديگر به ندرت آنها را مي بينم.» يكي از بهترين راه ها براي پر كردن اين خلا، استفاده از فرصت هاي مربيگري يا منتورينگ است. شما با اين كار مي توانيد دانش و خرد خود را به دانشجويان مشتاق آموزش دهيد. ولدون در اين رابطه مي گويد: «ما چيزهايي را تجربه كرده ايم كه خيلي ها تجربه نكرده اند. مي توانيم با انتقال اين تجربيات، به آنها كمك كنيم.» «پاتريشيا ورتز»، مدير ارشد سابق ADM، حالا عضو هيات مديره دو شركت و بيمارستان نورث وسترن شيكاگو است. مربي يك استارت آپ در شيكاگو هم هست. او همچنين به زنان آموزش مي دهد. او حالا ارتباطاتش از قبل بيشتر شده و بيشتر از او دعوت مي شود.

زمان بندي كنيد. مدت زماني را كه مي خواهيد كار كنيد تعيين كنيد: چند ساعت در روز؟ چند روز در سال؟ رون شوگر يادآور مي شود كه برنامه ريزي هايتان بايد انعطاف پذير باشد چون بعضي فعاليت ها بيشتر از آنچه پيش بيني مي كنيد زمان مي برند. زمان خود را به دو قسمت «درآمدزا» و «داوطلبانه» تقسيم كنيد. تعيين كنيد كه كجا مي خواهيد پول در بياوريد و كجا مي خواهيد پول خرج كنيد و در نهايت، مدت زماني را كه قصد داريد صرف خانواده و سرگرمي هايتان كنيد، مشخص كنيد. «جف كيندلر»، مدير ارشد سابق شركت بين المللي فايزر (داروسازي) يادآور مي شود كه «قشنگي اش به اين است كه مي توانيد چيزهايي را امتحان كنيد كه قبلا نمي توانستيد.» سپس مي پرسد: «در زندگي شخصي تان، چه كارهايي هست كه تا به حال تجربه نكرده ايد؟»

به جامعه خدمت كنيد. بيل ولدون اين را به بهترين شكل توضيح مي دهد: «آن بخشي از بازنشستگي كه صرف فعاليت هاي بشردوستانه مي شود، طوري شما را از نظر روحي ارضا مي كند كه هيچ پولي نمي تواند جايش را بگيرد.» بازنشستگي، زمان مناسبي براي راه اندازي يك بنياد و تقسيم ثروتتان است. تمام مديران ارشد مورد مطالعه ما بخشي از ثروت خود را به جامعه بازگردانده اند. مثلا چناو يكي از مديران موزه تاريخ آفريقا-آمريكا (وابسته به موسسه اسميتسونين) و عضو هيات مديره هاروارد است. رون شوگر عضو هيات امناي دانشگاه كاليفرنياي جنوبي، مدير اركستر سمفوني لس آنجلس و عضو فعال چندين موسسه و انجمن ديگر است. 13 مدير ارشد بازنشسته اي كه با ما مصاحبه كردند، مجموعا عضو هيات مديره بيش از 25 موسسه خيريه يا نيكوكاري اند.

با كمك اين رهنمون ها، مديران ارشد اجرايي مي توانند اولين قدم را كه سخت ترين قدم است، بردارند: خداحافظي و ترك سازمان. اعضاي هيات مديره مي توانند فرآيند گذار را براي مدير بازنشسته آسان كنند، با راهنمايي و كمك به او در برنامه ريزي و حمايت عملي. مديران ارشد توانمندي كه براي موفقيت سازمان از جانشان مايه گذاشته اند، بايد از خدمات و تسهيلات مهم برخوردار شوند، مثل تسهيلات سفر، فناوري اطلاعات و منشي يا معاون اداري. شركت خدمات درماني «اتنا»، شركت مخابرات «ورايزن» و نورثروپ گرومن پا را فراتر گذاشته و براي هر مدير بازنشسته، يك دفتر كار فراهم كرده اند و به نظر ما، اين يك اقدام فوق العاده است.