دنیای اقتصاد-مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
برداشت اول
هنگامی که شما بهعنوان مدیر یا رئیس یک مجموعه کاری منصوب میشوید، بهطور پیوسته زیر ذرهبین و چشمان تیزبین کارکنان قرار دارید و افراد به تمام صحبتها و حرکات و رفتارهای شما توجه ویژهای دارند. اینها چیزهایی نیستند که شما در دوران کارمندی خود تجربه کرده باشید، چرا که در دوران کارمندی میتوان بسیاری کارها را کرد، بسیاری حرفها را زد و بسیاری از رفتارها را از خود بروز داد، بدون اینکه حساسیت چندانی در اطرافیان و همکاران برانگیخت. اما به محض ارتقای مقام و رسیدن به مدیریت، تمام نگاهها و توجهها به مدیر تازه معطوف میشود و تعابیر و تفاسیر متفاوت و گاه متناقضی از رفتارها، گفتارها و کردارهای او شکل میگیرد. این توجهها گاه به موضوعاتی مانند لباسی که مدیران میپوشند یا ماشینی که سوار میشوند نیز تسری مییابد و به همین دلیل در دنیای مدیریت به مدیران گفته میشود: «هرچه به زبان آورید ممکن است بعدها علیه شما استفاده شود.»
باب رابین که چند سال قبل، رهبری بانک مشهور گلدمن ساکس را برعهده داشت، برایم تعریف کرد یک بار در حالی که در طبقات دفتر مرکزی بانک قدم میزد به یکی از دوستان قدیمی خود که تاجر طلا بود، برخورد کرد و ضمن احوالپرسی به شوخی گفت: «من خیلی از طلا خوشم میآید» و چند دقیقه بعد از دوست خود خداحافظی کرد. چند هفته بعد که اتفاقی به بخش ذخایر طلای بانک سر میزند درمییابد که میزان خرید شمش طلای بانک گلدمن ساکس در هفتههای اخیر به شدت افزایش پیدا کرده است. وقتی او علت را پرسید، دانست تعدادی از افراد که مکالمه او را با دوستش شنیده و از علاقه او به طلا باخبر شده بودند، فکر کردند که میتوانند با افزایش حجم طلاهای خریداری شده توسط بانک نظر مثبت او را جلب کنند. در حالی که گفتوگوی باب و دوستش، صرفا یک گفتوگوی دوستانه و معمولی بود نه یک دستور کاری.
من هم به یاد میآورم وقتی در شرکت اپل کار میکردم، زمانی که قرار بود چند اتوبوس ویژه جابهجایی کارکنان اپل از کاپرتینو به سانفرانسیسکو تهیه و آمادهسازی شود، اتفاق جالبی افتاد. قرار بود مسوولان بخش نقلیه شرکت، رنگ خاصی را برای چرم صندلیهای این اتوبوسها سفارش دهند، اما فرآیند انتخاب رنگ آن با تاخیر مواجه شد و وقتی من جویای علت این تاخیر شدم فهمیدم فرد مسوول انتخاب رنگ مورد نظر چندبار به پارکینگ شرکت مراجعه کرده بود تا رنگ چرم صندلی ماشین استیو جابز را بهعنوان رنگ پیشنهادی اعلام کند و این اتفاق در شرایطی افتاد که روح استیو جابز نیز از این قضیه بیخبر بود و او بهطور غیرمستقیم و ناخواسته بر روند انتخاب رنگ چرم اتوبوسهای شرکت تاثیر گذاشته بود. این داستان به خوبی نشان میدهد که حتی جزئیاتی مانند رنگ چرم صندلی ماشین مدیران هم مورد توجه خاص کارکنان قرار دارد، چه رسد به نحوه صحبت کردن، عادات رفتاری و عملکرد آنها.
برداشت دوم
شاید برای شما شگفتآور باشد، اما واقعیت آن است که اقدامات و فعالیتهایی که یک مدیر در طول مدت دوران مدیریتی در یک تیم یا مجموعه کاری انجام میدهد، میتواند حتی در زمانی که او دیگر در مجموعه حضور ندارد، بر افراد و اعضای تیم تاثیرگذار باشد.
یادم میآید وقتی بهتازگی در گوگل بهعنوان مدیر مشغول به کار شده بودم، میدیدم که کارکنان من یکسری عادات در کار کردن دارند که برای من عجیب بود. بهعنوان مثال، همه آنها پس از ارسال یک نامه اداری با گیرنده نامه تماس تلفنی دارند تا از دریافت نامه توسط او مطمئن شوند، در حالی که این کار از نظر من بهعنوان مدیر مافوق آنها، بیمورد و غیرضروری به نظر میرسید. وقتی از کارکنانم درباره این موضوع سوال کردم جواب شنیدم «این عادتی است که مدیر قبلی به وجود آورده» و حتی حالا که دیگر مدیر آنها نبود، همچنان رواج داشت و به انجام اقدامات غیرضروری خو گرفته بودند. جالبتر آنکه دو سال پس از ترک شرکت گوگل وقتی برای دیدن دوست صمیمیام به آنجا رفته بودم با کمال تعجب دیدم بسیاری از عادات و رفتارهایی که افرادم در طول مدیریت من آموخته یا طبق توصیه و دستور من انجام دادهاند، همچنان و دو سال پس از رفتن من از گوگل در میان آنها رواج داشت.
یادم میآید وقتی در شرکت گوگل بهعنوان مدیر شروع به کار کردم، من و تیم تحت رهبریام در شرکت تصمیم گرفتیم یک فرهنگ غیررسمی در آن مجموعه شکل دهیم و براساس آن قرار شد در اتاق جلسات نه صندلی باشد و نه میز و فقط یک مبلمان راحتی با کوسن در آن قرار داده شود و هر هفته دوشنبه صبح در ساعات ابتدایی روز دور هم جمع شویم. یک روز صبح که حدود ساعت ۹ برای صحبت درباره موضوعی خاص به اتفاق چند تن از اعضای تیم کاری به آنجا رفتیم، دیدیم یکی از کارکنان با خیال راحت روی مبلمان راحتی سالن جلسات خوابش برده و آن را به خوابگاه تبدیل کرده بود.
من به این نتیجه رسیدم که استفاده از مبلمان راحتی و کوسن در اتاق جلسات تصمیم اشتباهی بود و خیلی زود دستور دادم آن مبلمان راحت و خوابآور را با میز و صندلیهای رسمی و مخصوص اتاق جلسات تعویض کنند.
از داستانهایی که در بالا روایت شد چنین برمیآید که مدیران چه بخواهند و چه نخواهند و چه خوششان بیاید و چه نیاید باید به این واقعیت توجه داشته باشند که همیشه و در همه حال زیر ذرهبین کارکنان و زیردستانشان قرار دارند و تمام حرکات، رفتارها و سبک کار و زندگیشان توسط کارکنانشان رصد میشود و در بسیاری از موارد، کارکنان از رفتار و کردار مدیر مافوقشان تقلید میکنند که این تاثیرگذاری حتی پس از ترک شرکت یا سازمان و سر کار آمدن مدیری جدید نیز ممکن است تداوم پیدا کند؛ بنابراین باید دانست که این الگو گرفتنهای غیررسمی و نامحسوس کارکنان از مدیران، بر حساسیت و تعیینکنندگی نقش مدیران در سازمانها و شرکتها میافزاید و این موضوعی است که مدیران باید به آن نگاهی ویژه داشته باشند و به هیچ عنوان نباید سرسری از آن عبور کنند.
روابط عمومی و امور بین الملل شرکت خدمات حمایتی کشاورزی